Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to come towards
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to be coming up to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
radar danning
U
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
trip the light fantastic
<idiom>
U
رفتن برای رقصیدن
prompt to go
U
اماده برای رفتن
fluctuability
U
امادگی برای بالاوپایین رفتن
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
to stretch one's legs
U
برای ورزش راه رفتن
gressorial
U
مناسب برای راه رفتن
turn out
<idiom>
U
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
sand shoes
U
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
shop around
<idiom>
U
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to step out
U
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
channeling
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to be after somebody
U
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
to go clubbing
U
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
to go away
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
shore leave
U
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to go to
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to ride on the bus
U
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
U
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
Which bus do I take for the opera?
U
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
pace lap
U
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station?
U
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
head crash
U
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
collisions
U
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision
U
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
clash
U
برخورد
impact
U
برخورد
criss-crosses
U
برخورد
appulse
U
برخورد
criss-cross
U
برخورد
confliction
U
برخورد
criss-crossing
U
برخورد
clashes
U
برخورد
conflict
U
برخورد
clashed
U
برخورد
strikes
U
برخورد
conflicted
U
برخورد
conflicts
U
برخورد
criss-crossed
U
برخورد
striking
U
برخورد
strikingly
U
برخورد
incidence
U
برخورد
strike
U
برخورد
approach
U
برخورد
ill favored
U
بد برخورد
stop
U
برخورد
collisions
U
برخورد
contacting
U
برخورد
stops
U
برخورد
stopping
U
برخورد
attitudes
U
برخورد
reception
U
برخورد
attitude
U
برخورد
impacts
U
برخورد
stopped
U
برخورد
tangency
U
برخورد
collision
U
برخورد
contacts
U
برخورد
approaches
U
برخورد
receptions
U
برخورد
intersected
U
برخورد
osculation
U
برخورد
intersects
U
برخورد
approached
U
برخورد
contact
U
برخورد
intersect
U
برخورد
contacted
U
برخورد
affable
U
خوش برخورد
contiguity
U
برخورد تماس
impacts
U
برخورد کردن
impact
U
برخورد کردن
collision rate
U
سرعت برخورد
head on collision
U
برخورد رودررو
conflux
U
همریزگاه برخورد
conflict of interest
U
برخورد منافع
elastic collision
U
برخورد کشسان
fall on
<idiom>
U
برخورد (بامشکلات)
zone of contact
U
محل برخورد
elastic collision
U
برخورد الاستیک
affect
U
احساسات برخورد
chatters
U
برخورد کردن
affects
U
احساسات برخورد
knock-ups
U
برخورد کردن
electron impact
U
برخورد الکترونها
knock-up
U
برخورد کردن
tolerating
U
برخورد هموارکردن
tolerates
U
برخورد هموارکردن
tolerated
U
برخورد هموارکردن
knock up
U
برخورد کردن
coincidence
U
تطبیق برخورد
jct
U
محل برخورد
effective collision
U
برخورد موثر
My pride was wounded ( hurt) .
U
به غیرتم برخورد
tolerate
U
برخورد هموارکردن
chatter
U
برخورد کردن
chattered
U
برخورد کردن
chattering
U
برخورد کردن
meeter
U
برخورد کننده
meets
U
برخورد کردن
impact sound
U
صدای برخورد
impact parameter
U
پارامتر برخورد
meet
U
برخورد کردن
impact hardness
U
سختی برخورد
impact force
U
نیروی برخورد
accessible
U
خوش برخورد
touche
U
اعلام برخورد
greet
U
درود برخورد
coincidences
U
تطبیق برخورد
impact test
U
ازمون برخورد
probability of collision
U
احتمال برخورد
osculate
U
برخورد کردن
intersection point
U
محل برخورد
crossing points
U
محل برخورد دو خط
greeted
U
درود برخورد
inelastic collision
U
برخورد ناکشسان
greets
U
درود برخورد
impact strength
U
استحکام برخورد
take the blade
U
برخورد شمشیرها
collision energy
U
انرژی برخورد
tilted
U
منازعه برخورد
unsporting conduct
U
برخورد ناجوانمردانه
collision frequency
U
فراوانی برخورد
tilts
U
منازعه برخورد
crossing point
U
محل برخورد دو خط
tilt
U
منازعه برخورد
collision rate
U
میزان برخورد
collision rate
U
نرخ برخورد
head oncollision
U
برخورد رویاروی
impact effect
U
اثر برخورد
impact factor
U
ضریب برخورد
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
smashes
U
برخورد خرد کردن
warm up
<idiom>
U
دوستانه برخورد کردن
meetings
U
اتصال برخورد میتینگ
meets
U
: برخورد کردن یافتن
meet
U
: برخورد کردن یافتن
smash
U
برخورد خرد کردن
collision of the second kind
U
برخورد نوع دوم
meeting
U
اتصال برخورد میتینگ
incidence
U
برخوردکردن میدان برخورد
glad hand
<idiom>
U
بااهمییت برخورد کردن
absence of blade
U
عدم برخورد شمشیرها
collision of the first kind
U
برخورد نوع اول
encounter
U
رویاروی شدن برخورد
chatters
U
ضربه زدن برخورد
maladdress
U
برخورد بد ترک ادب
contacting
U
اتصال الکتریکی برخورد
contacts
U
اتصال الکتریکی برخورد
noncontact sports
U
ورزشهای بدون برخورد
criterion
U
مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
he was provoked by my words
U
سخنان من باو برخورد
spume
U
کف آب
[کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
beach foam
U
کف آب
[کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
ocean foam
U
کف آب
[کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
sea foam
U
کف آب
[کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
chattering
U
ضربه زدن برخورد
inelastic cross section
U
مقطع برخورد ناکشسان
contact
U
اتصال الکتریکی برخورد
snags
U
بمانعی برخورد کردن
contacted
U
اتصال الکتریکی برخورد
chatter
U
ضربه زدن برخورد
chattered
U
ضربه زدن برخورد
snagging
U
بمانعی برخورد کردن
snag
U
بمانعی برخورد کردن
encounters
U
رویاروی شدن برخورد
front
U
نما طرز برخورد
encountered
U
رویاروی شدن برخورد
encountering
U
رویاروی شدن برخورد
fronting
U
نما طرز برخورد
swishing
U
گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
swishes
U
گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
to collide head on
U
با هم شاخ بشاخ برخورد کردن
impact loss
U
افت انرژی در اثر برخورد
breast
U
برخورد سینه قهرمان دو به نوار
swished
U
گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
swish
U
گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com