Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
save one's breath
<idiom>
U
به صرفت است که ساکت باشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chief rabbi
U
خاخام باشی
A meddler . a busybody . Nosey parker.
U
فضول باشی
colonels
U
مین باشی
colonel
U
مین باشی
sergeant
U
یوزباشی وکیل باشی
tantivy
U
جانم باشی بتاخت
sergeants
U
یوزباشی وکیل باشی
early to bed early to rise makes a man healthy wealthy and wise
<proverb>
U
سحرخیز باش تا کامروا باشی
the morning hour has gold in its mouth
<proverb>
U
سحرخیز باش تا کامروا باشی
The early bird gets the worm.
<proverb>
U
سحر خیز باش تا کامروا باشی.
You can be sure of that!
U
در این مورد تو می توانی مطمئن باشی!
Could you watch my bag
[for me]
until I get back?
U
آیا می توانی مواظب کیف من باشی تا من بر گردم؟
good riddance
<idiom>
U
وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
dormant
U
ساکت
cut it out
<idiom>
U
ساکت شو
acquiescent
U
ساکت
at pause
U
ساکت
lown
U
ساکت
soundless
U
ساکت
tace
U
ساکت
tacet
U
ساکت
quieter
U
ساکت تر
whist
U
ساکت
serene
U
ساکت
shush
U
ساکت
sh
U
ساکت
sockets
U
ساکت
Hush!
<idiom>
U
ساکت باش!
to put down
U
ساکت کردن
whish
U
ساکت باش
Quiet!silence!
U
خاموش ( ساکت ) !
silence
U
ساکت کردن
conciliating
U
ساکت کردن
quietest
U
ساکت کردن
keep quiet
<idiom>
U
ساکت ماندن
Keep quiet!
<idiom>
U
ساکت باش!
quietens
U
ساکت کردن
talk down
U
ساکت کردن
Silence!
<idiom>
U
ساکت باش!
tacet
U
ساکت باش
Be quiet!Hold your tongue!
<idiom>
U
ساکت باش!
tace
U
ساکت باش
quietening
U
ساکت کردن
the sea was lulled
U
دریا ساکت شد
quietened
U
ساکت کردن
quieten
U
ساکت کردن
still
U
خاموش ساکت
stiller
U
خاموش ساکت
stillest
U
خاموش ساکت
to lie dormant
U
ساکت بودن
stills
U
خاموش ساکت
silent
U
ساکت بیصدا
Hush up!
<idiom>
U
ساکت باش!
Keep your trap shut!
U
ساکت باش !
shush
U
ساکت کردن
mum
U
ساکت بودن
mums
U
ساکت بودن
pipe down !
<idiom>
U
ساکت باش!
calmer
U
ساکت ساکن
silencing
U
ساکت کردن
silences
U
ساکت کردن
silenced
U
ساکت کردن
conciliate
U
ساکت کردن
conciliated
U
ساکت کردن
conciliates
U
ساکت کردن
whist
U
ساکت کردن
calm
U
ساکت ساکن
calmed
U
ساکت ساکن
calms
U
ساکت ساکن
Dry up!
U
ساکت باش!
calming
U
ساکت ساکن
quiet
U
ساکت کردن
calmest
U
ساکت ساکن
imperturbable
U
خونسرد ساکت
lull
U
ساکت شدن
lulled
U
ساکت شدن
he stood still
U
ساکت ایستاد
h!
U
ساکت باش
keep still
U
ساکت باش
dead spot
U
منطقه ساکت
Shush!
<idiom>
U
ساکت باش!
Stop talking!
<idiom>
U
ساکت باش!
mutely
U
بطور ساکت
assuasive
U
ساکت کننده
hush
U
ساکت ارام
lulls
U
ساکت شدن
lulling
U
ساکت شدن
input socket
ساکت ورودی
mome
U
ادم ساکت وگیج
silencer
U
فرونشاننده ساکت کننده
silencers
U
فرونشاننده ساکت کننده
unsettled
U
ساکت نشده فروننشسته
to hush up
U
ساکت نگاه داشتن
still
U
ساکت کردن خاموش شدن
appeased
U
ساکت کردن تسکین دادن
appeasing
U
ساکت کردن تسکین دادن
Do you have anything quieter?
U
آیا چیزی ساکت تر دارید؟
It must be quiet.
باید ساکت و آرام باشد.
appeases
U
ساکت کردن تسکین دادن
stanch
U
خاموش کردن ساکت شدن
appease
U
ساکت کردن تسکین دادن
stills
U
ساکت کردن خاموش شدن
stillest
U
ساکت کردن خاموش شدن
stiller
U
ساکت کردن خاموش شدن
to hold one's tongue
U
ساکت ماندن زبان خودرانگاه داشتن
pipe down
U
راحت باش دادن ساکت شدن
Be quiet so as not to wake the others.
U
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
I'm sick of that jike, cut it out, can't you?
U
حالم از این جوک به هم می خورد، ساکت شو. نمیتونی؟
hold one's tongue
<idiom>
U
جلوی زبان خود را گرفتن،ساکت ماندن
Be quiet, will you!
U
ساکت باش!
[صدایت خیلی بلند است]
calmed
U
: ارام کردن ساکت کردن
calmer
U
: ارام کردن ساکت کردن
still brith
U
خاموش کردن ساکت کردن
calmest
U
: ارام کردن ساکت کردن
calming
U
: ارام کردن ساکت کردن
calms
U
: ارام کردن ساکت کردن
muffles
U
خاموش کردن ساکت کردن
calm
U
: ارام کردن ساکت کردن
extinguishing
U
ساکت کردن ملغی کردن
extinguishes
U
ساکت کردن ملغی کردن
extinguish
U
ساکت کردن ملغی کردن
muffling
U
خاموش کردن ساکت کردن
muffle
U
خاموش کردن ساکت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com