Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
look (something) up
<idiom>
U
به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ask for trouble
<idiom>
U
دنبال دردسر گشتن
look (someone) up
<idiom>
U
به دنبال کسی گشتن
pound the pavement
<idiom>
U
دنبال کار گشتن
to always look for things to find fault with
U
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
backing up the wrong tree
<idiom>
U
[دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
to search
[for]
[someone]
U
دنبال
[کسی]
گشتن
[ برای مثال پلیس]
see about (something)
<idiom>
U
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
lexical
U
کلمهای
etymologize
U
وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن
dyad
U
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
jaw breaker
U
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
barytone
U
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
identifier
U
کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
description
U
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
descriptions
U
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
phoneme
U
که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
doublet
U
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
doublets
U
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
overflows
U
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflowed
U
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflow
U
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
input/output
U
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
operator
U
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
logograph
U
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram
U
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
exponents
U
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
aspirating
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirates
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirate
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
operators
U
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
exponent
U
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
status
U
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
acronym
U
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
acronyms
U
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
introductory word
U
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
heteronym
U
کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون
homograph
U
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
homonym
U
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
id
U
کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
routing identifier
U
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
macro
U
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
instructions
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
processor
U
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
thesaurus
U
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesauruses
U
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
searched
U
گشتن
puttering
U
ول گشتن
search
U
گشتن
go about
U
گشتن
putters
U
ول گشتن
To loaf about . To loiter .
U
ول گشتن
roam
U
گشتن
searches
U
گشتن
seeks
U
گشتن
slosh
U
ول گشتن
sloshes
U
ول گشتن
sloshing
U
ول گشتن
hang around
U
ول گشتن
searchingly
U
گشتن
putter
U
ول گشتن
seek
U
گشتن
seeking
U
گشتن
puttered
U
ول گشتن
roamed
U
گشتن
to fool about
U
ول گشتن
to go about
U
گشتن
swivel
U
گشتن
strangle
U
ول گشتن
to knock about
U
ول گشتن
swivels
U
گشتن
to muck a bout
U
ول گشتن
swivelled
U
گشتن
to poke a bout
U
ول گشتن
roams
U
گشتن
seach
U
گشتن
roaming
U
گشتن
trundling
U
گشتن چرخیدن
idle
U
ازاد گشتن
fossick
U
خوب گشتن
grow
U
شدن گشتن
circumvolve
U
دور گشتن
circumambulate
U
بدورچیزی گشتن
trundles
U
گشتن چرخیدن
to prospect
[for]
U
گشتن
[بدنبال]
idled
U
ازاد گشتن
trundled
U
گشتن چرخیدن
trundle
U
گشتن چرخیدن
idlest
U
ازاد گشتن
idles
U
ازاد گشتن
puttering
U
مهمل گشتن
grows
U
شدن گشتن
putters
U
مهمل گشتن
puttered
U
مهمل گشتن
To look for a pretext ( an excuse ).
U
پی بهانه گشتن
to fish in troubled waters
U
پی بازاراشفته گشتن
to draw blank
U
گشتن وچیزی
orbits
U
بدورمداری گشتن
orbited
U
بدورمداری گشتن
orbit
U
بدورمداری گشتن
trundl
U
غلتیدن گشتن
putter
U
مهمل گشتن
turns
U
گشتن چرخیدن
to wait one's leisure
U
پی فرصت گشتن
to rev up
U
تند گشتن
to look for work
U
پی کار گشتن
to look for anything
U
چیزی گشتن
trolls
U
گشتن سراییدن
To adore (dote on) someone.
U
دورکسی گشتن
to search for anything
U
پی چیزی گشتن
troll
U
گشتن سراییدن
turn
U
گشتن چرخیدن
ranksack
U
خوب گشتن
to turn round
U
دور گشتن
roll
U
غلت خوردن گشتن
rolls
U
غلت خوردن گشتن
orb
U
بدور چیزی گشتن
goggling
U
چپ نگاه کردن گشتن
to grope for anything
U
درتاریکی پی چیزی گشتن
to search
U
گشتن
[جستجو کردن]
to hang about
U
گشتن معطل شدن
encircling
U
دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircles
U
دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircled
U
دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircle
U
دورچیزی گشتن دربرداشتن
traipses
U
سرگردان بودن ول گشتن
traipsed
U
سرگردان بودن ول گشتن
traipse
U
سرگردان بودن ول گشتن
goggle
U
چپ نگاه کردن گشتن
goggled
U
چپ نگاه کردن گشتن
traipsing
U
سرگردان بودن ول گشتن
orbs
U
بدور چیزی گشتن
slue
U
بدور محورثابتی گشتن
grabble
U
با دست پی چیزی گشتن
go
U
گشتن رواج داشتن
goes
U
گشتن رواج داشتن
prowl
U
درپی شکار گشتن
prowled
U
درپی شکار گشتن
hang about
U
گشتن پرسه زدن
scrounge around
<idiom>
U
درپی چیزی گشتن
prowls
U
درپی شکار گشتن
prowling
U
درپی شکار گشتن
grope
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
groped
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
gropes
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
groping
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
rolled
U
غلت خوردن گشتن
logical
U
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dactyl
U
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
rotates
U
دور محور خود گشتن
orb
U
بدور مدار معینی گشتن
sinecure
U
وفیفه گرفتن وول گشتن
orbs
U
بدور مدار معینی گشتن
forages
U
پی علف گشتن کاوش کردن
to patrol a town
U
برای پاسبانی دورشهر گشتن
foraging
U
پی علف گشتن کاوش کردن
sinecures
U
وفیفه گرفتن وول گشتن
forage
U
پی علف گشتن کاوش کردن
rotate
U
دور محور خود گشتن
rotated
U
دور محور خود گشتن
foraged
U
پی علف گشتن کاوش کردن
swirl
U
گشتن باعث چرخش شدن
rummage
U
بهم زدن خوب گشتن
rummaged
U
بهم زدن خوب گشتن
rummages
U
بهم زدن خوب گشتن
rummaging
U
بهم زدن خوب گشتن
pivot
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
rev
U
تند گشتن دور برداشتن
revved
U
تند گشتن دور برداشتن
revs
U
تند گشتن دور برداشتن
pivoted
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
swirling
U
گشتن باعث چرخش شدن
pivots
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
revving
U
تند گشتن دور برداشتن
swirled
U
گشتن باعث چرخش شدن
swirls
U
گشتن باعث چرخش شدن
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
pursuits
U
دنبال
pursuit
U
دنبال
dangler
U
دنبال رو
rears
U
دنبال
rearing
U
دنبال
rear
U
دنبال
reared
U
دنبال
pickup artist
U
زن دنبال کن
in the wake of
U
در دنبال
attachment
U
دنبال
pope's nose
U
دنبال چه
philanderer
U
زن دنبال کن
philanderers
U
زن دنبال کن
parsmip nose
U
دنبال چه
player
[American E]
U
زن دنبال کن
pick-up artist
U
زن دنبال کن
circuit
U
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
to seek a position
U
جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
to grabble for anything
U
چهاردست وپاشدن وپی چیزی گشتن
circuits
U
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com