English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
as much as never before <adv.> U به اندازه بی سابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is quite unprecedented. U بی سابقه است ( سابقه ندارد )
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
track records U سابقه
track record U سابقه
precedent U سابقه
intellects U سابقه
it served as a precedent U سابقه شد
scape U سابقه
scape U سابقه پر
shaft U سابقه
precedents U سابقه
acquaintances U سابقه
acquaintance U سابقه
precedential U سابقه شو
shafts U سابقه
unprecedentedly U بی سابقه
context U سابقه
contexts U سابقه
antecedents U سابقه
antecedent U سابقه
prehistory U سابقه
intellect U سابقه
record U سابقه
unprecedented U بی سابقه
ensample U سابقه
background U سابقه
backgrounds U سابقه
past U سابقه
precedented U سابقه دار
unheard of U بی سابقه کس نشنیده
precedency U امتیاز سابقه
bad record U سوء سابقه
precedent U سابقه داشتن
grey headed U سابقه دار
histogram U سابقه نما
precedents U سابقه داشتن
freedom from evil record U عدم سو سابقه
precedential U سابقه درست کن
precedence U امتیاز سابقه
infamy U افتضاح سابقه بد
record U سابقه مدرک
history U سابقه پیشینه
histories U سابقه پیشینه
stock record U سابقه موجودی
as never before <adv.> U بطور بی سابقه
record of service U سابقه خدمت
stare decisis U قاعده سابقه
squalls U باد بی سابقه وشدید
squall U باد بی سابقه وشدید
record U مدرک کتبی سابقه
case histories U سابقه مرض ودرمان
form U سابقه فعالیت اسب
unheard U بی سابقه توجه نشده
forms U سابقه فعالیت اسب
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
record U صورت جلسه سابقه
To set(create,establish)a precedent. U ایجاد سابقه کردن
formed U سابقه فعالیت اسب
case history U سابقه مرض ودرمان
known to the police U دارای سابقه در شهربانی
old hands U ادم با سابقه و مجرب
seeded U بازیکن سابقه دار
old hand U ادم با سابقه و مجرب
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
To be an old hand at something. U درکاری سابقه وتجربه داشتن
there is no precedent for this U این چیز سابقه ندارد
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
He has a poor service record in this company. U دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
we cannot trace the petitioner U نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauge U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
dye analysis U [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
Khotan rug U فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
how far <adv.> U تا چه اندازه ای
inordinate U بی اندازه
in part <idiom> U تا یک اندازه
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
bulk U اندازه
what is your size? U اندازه
gauge U اندازه
fitted U اندازه
gauged U اندازه
immoderately U بی اندازه
tract U اندازه
tracts U اندازه
immeasurable U بی اندازه
deal U اندازه
deals U اندازه
what U چه اندازه
hecatompet U [اندازه صد پا]
to what extent <adv.> U تا چه اندازه ای
in what way <adv.> U تا چه اندازه ای
equaled U : هم اندازه
gauges U اندازه
to size up U اندازه
floor length U اندازه کف
indefinite U بی اندازه
degree U اندازه
degrees U اندازه
measurement U اندازه
measurements U اندازه
screamingly U بی اندازه
beyond measure U بی اندازه
attack size U اندازه تک
quantum U اندازه
extent U اندازه
isometrics U هم اندازه
gauge=gage U اندازه
infintesimal U بی اندازه
immense U بی اندازه
immensely U بی اندازه
symmetric U هم اندازه
equal U : هم اندازه
equaling U : هم اندازه
equalled U : هم اندازه
equalling U : هم اندازه
equals U : هم اندازه
metre U اندازه
dealt U اندازه
soupcon U اندازه کم
so far forth U تا ان اندازه
measurer U اندازه
isodiametric U هم اندازه
isometric U هم اندازه
measure U اندازه
magnitude U اندازه
meter U اندازه
meters U اندازه
sizes U اندازه
size U اندازه
rather U تا یک اندازه
dimension U اندازه
inordinately U بی اندازه
dimensions U اندازه
metres U اندازه
cut to size U به اندازه بریدن
dimensional error U خطای اندازه
dimensional change U تغییر اندازه
diamensionless U بدون اندازه
commensurateness U اندازه گیری
dimensional accuracy U دقت اندازه
of an out size U بیرون از اندازه
critical magnitude U اندازه بحرانی
dimension diagram U رسم اندازه
cubic measure U اندازه فضایی
design size U اندازه نامی
design size U اندازه طرح
dimensional stability U ثبات اندازه
dimension sketch U طرح اندازه
meters U اندازه گیر
gage U اندازه نما
gage=gauge U پیمانه اندازه
full scale U اندازه طبیعی
fractional size U اندازه کسری
fitting allowance U کاملا" اندازه
dimensioning U اندازه گذاری
effective size U اندازه موثر
effective size of grain U اندازه موثرذرات
measurements U اندازه گیری
file size U اندازه فایل
fit size U اندازه مناسب
as well U بهمان اندازه
gaging U اندازه گیری
circular measure U اندازه قوس
modules U اندازه گیری
life-size U اندازه واقعی
module U اندازه گیری
measure U اندازه گرفتن
momentum U اندازه حرکت
fix U که اندازه کلمه
fixes U که اندازه کلمه
ample U بیش از اندازه
block size U اندازه بلاک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com