Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
with ease
U
به اسانی بسهولت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
readily
U
بسهولت
slipover
U
بسهولت جابجاشونده
glibly
U
باسانی بسهولت
handiest
U
بسهولت قابل استفاده
handy
U
بسهولت قابل استفاده
handier
U
بسهولت قابل استفاده
hands down
U
بدون کوشش بسهولت
step into
U
بسهولت بدست اوردن
squashy
U
بسهولت خرد وله شونده
stereometric
U
بسهولت قابل اندازه گیری
blowy
U
بسهولت باطراف منتشر شونده
ease
U
اسانی
easiness
U
اسانی
facileness
U
اسانی
eases
U
اسانی
eased
U
اسانی
readily
U
به اسانی
easily
U
به اسانی
swimmingly
U
به اسانی
in a hurry
U
به اسانی
easing
U
اسانی
facilely
U
به اسانی
freedom
U
معافیت اسانی
freedoms
U
معافیت اسانی
to write off
U
به اسانی نوشتن
with a wet f.
U
به اسانی ماننداب
it is very easily done
U
خیلی به اسانی
it is not a picnic
U
کار اسانی نیست
set up
U
توپی که به اسانی برگردانده شود
it is hard to say
U
به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
to do a thing with f.
U
کاری رابه اسانی انجام دادن
cousins
U
حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
cousin
U
حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
skittle
U
سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
to knock a person's head off
U
به اسانی ازپیش کسی افتادن یاکسیراشکست دادن
vane
U
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vanes
U
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
squib kick
U
ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
setup
U
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com