English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stall U به اخور بستن از حرکت بازداشتن
stalling U به اخور بستن از حرکت بازداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pin down <idiom> U از حرکت بازداشتن
trig U از حرکت بازداشتن
chock U از حرکت بازداشتن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
mangers U اخور
cribs U اخور
cribbing U اخور
cribbed U اخور
bin U اخور
bins U اخور
box stall U اخور
crib U اخور
manger U اخور
box stall U جعبه اخور
cratch U اخور یا علفدان
cub U اخور توله زاییدن
cubs U اخور توله زاییدن
stall U جای ایستادن اسب در طویله اخور
stalling U جای ایستادن اسب در طویله اخور
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
prevent U بازداشتن
debarred U بازداشتن
debar U بازداشتن
to keep back U بازداشتن
hinder U بازداشتن
hindered U بازداشتن
detaining U بازداشتن
hindering U بازداشتن
hinders U بازداشتن
detained U بازداشتن
debarring U بازداشتن
debars U بازداشتن
detains U بازداشتن
prevented U بازداشتن
overslaugh U بازداشتن
preventing U بازداشتن
prevents U بازداشتن
to set back U بازداشتن
emcumber U بازداشتن
impeded U بازداشتن
impedes U بازداشتن
impede U بازداشتن
proscribe U بازداشتن از
proscribed U بازداشتن از
proscribes U بازداشتن از
stowing U بازداشتن
stay U بازداشتن
deters U بازداشتن
deterred U بازداشتن
contains U بازداشتن
deter U بازداشتن
stows U بازداشتن
stowed U بازداشتن
stow U بازداشتن
interdict U بازداشتن
stayed U بازداشتن
contained U بازداشتن
containment U بازداشتن
detain U بازداشتن
proscribing U بازداشتن از
contain U بازداشتن
to keep up U ازتنزل بازداشتن
to keep open house U درخانه بازداشتن
skidded U از سریدن بازداشتن
hamper U از کار بازداشتن
hampering U از کار بازداشتن
hampers U از کار بازداشتن
to cop somebody U کسی را بازداشتن
suppressing U بازداشتن ازعملیات
suppress U بازداشتن ازعملیات
suppresses U بازداشتن ازعملیات
hampered U از کار بازداشتن
becalms U از پیشرفت بازداشتن
becalming U از پیشرفت بازداشتن
becalmed U از پیشرفت بازداشتن
skid U از سریدن بازداشتن
skidding U از سریدن بازداشتن
skids U از سریدن بازداشتن
becalm U از پیشرفت بازداشتن
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
dissuaded U منصرف کردن بازداشتن
dissuading U منصرف کردن بازداشتن
arrests U توقیف کردن بازداشتن
blocs U مانع شدن از بازداشتن
inoxidize U از زنگ زدن بازداشتن
bars U بازداشتن ممنوع کردن
bar U بازداشتن ممنوع کردن
to bar one from his action U بازداشتن کسی از کاری
to exelude any one from the p U کسیرا ازرای بازداشتن
bloc U مانع شدن از بازداشتن
dissuade U منصرف کردن بازداشتن
block U مانع شدن از بازداشتن
keeps U توقیف کردن بازداشتن
keep U توقیف کردن بازداشتن
blocked U مانع شدن از بازداشتن
arrested U توقیف کردن بازداشتن
arrest U توقیف کردن بازداشتن
forbids U منع کردن بازداشتن
forbid U منع کردن بازداشتن
dissuades U منصرف کردن بازداشتن
blocks U مانع شدن از بازداشتن
baffles U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
injunctive U وابسته به نهی و بازداشتن تاکیدی
baffle U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
withold U دریغ داشتن مضایقه کردن بازداشتن
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
choked U بستن
coagulating U بستن
coagulates U بستن
sellotape U بستن
coagulated U بستن
coagulate U بستن
to tie up U بستن
shutting U بستن
shut U بستن
cork U بستن
oppilate U بستن
to shut out U بستن
hitched U بستن
hitches U بستن
padlock U بستن
padlocked U بستن
padlocking U بستن
cues U صف بستن
padlocks U بستن
chokes U بستن
choke U بستن
colligate U بستن
cue U صف بستن
question answer U صف بستن
hitching U بستن
hitch U بستن
tie up U بستن
deligation U بستن
curd U بستن
to lay a bet U شر ط بستن
imputation U بستن به
interclude U بستن
picket U بستن
picketed U بستن
pickets U بستن
lash vt U بستن
bang U : بستن
glaciation U یخ بستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com