English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
primary gain U بهره اصلی بیماری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advantage by illness U بهره بیماری
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
paranosis U بهره کشی از بیماری
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
sequela U بیماری ناشی از بیماری دیگر
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
malady U بیماری
maladies U بیماری
diseases U بیماری
illness U بیماری
disease U بیماری
illnesses U بیماری
virulent <adj.> U بیماری زا
epizootic U بیماری
pathogenic U بیماری زا
interest U بهره
exploiter U بهره کش
exploited U بهره ده
interests U بهره
portions U بهره
gain U بهره
quotients U بهره
efficient U بهره ور
portion U بهره
exploiters U بهره کش
productive U بهره زا
efficiency U بهره
quotient U بهره
yields U بهره
gained U بهره
yield U بهره
gains U بهره
yielded U بهره
insect vectors U حشرات بیماری زا
pott's disease U بیماری پوت
pick's disease U بیماری پیک
psychosis U بیماری روانی
pick's syndrome U بیماری پیک
alzeimer's disease U بیماری الزایمز
epilepsy U بیماری صرع
sick bed U بستر بیماری
catamnesis U تاریخچه بیماری
encephalopathy U بیماری مغزی
to be down with something U بیماری گرفتن
to be ill with something U بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] U بیماری گرفتن
to be laid up with something U بیماری گرفتن
tay sach's disease U بیماری تی- ساکس
addison's disease U بیماری ادیسون
herpes simplex U بیماری تب خال
hansen's disease U بیماری هنسن
pestilence U بیماری طاعون
remission U بهبودی بیماری
down's disease U بیماری داون
graves'disease U بیماری گریوز
some kind of sickness U یک نوعی از بیماری
Parkinson's disease U بیماری پارکینسون
wilson's disease U بیماری ویلسون
symptomatic U نشانه بیماری
AIDS U بیماری ایدز
pathognomy U بیماری شناسی
pathophobia U بیماری هراسی
ailment U بیماری مزمن
nosophobia U بیماری هراسی
legionnaires' disease U بیماری لژیونرها
pathogenesis U بیماری زایی
parkinsonism U بیماری پارکینسون
love sickness U بیماری عشق
VD U بیماری زهروی
mental disease U بیماری روانی
mental disorder U بیماری روانی
Diagnosis. U تشخیص بیماری
AIDS U بیماری سیدا
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
VD U بیماری مقاربتی
ailments U بیماری مزمن
sick leave U استراحت بیماری
illnesses U بیماری کسالت
illness U بیماری کسالت
radiation sickness U بیماری برتابشی
mental illness U بیماری روانی
radiation sickness U بیماری اشعه
neuropathy U بیماری عصب
radiation sickness U بیماری تابشی
nosophilia U بیماری خواهی
lumpy jaw U بیماری "اکتینومیکوز"
venereal disease U بیماری مقاربتی
rabies U بیماری هاری
lot U بخش بهره
exploitation U بهره کشی
gavels U بهره غیرمجاز
abused U بهره کشی
compound interest U بهره مرکب
economic rent U بهره مالکانه
sweatshop U بهره کشخانه
abusing U بهره کشی
high interest U بهره سنگین
abuses U بهره کشی
abuse U بهره کشی
gavel U بهره غیرمجاز
economic rent U بهره اقتصادی
exploitation U بهره برداری
gains U بهره تقویت
productivity U بهره وری
antenna gain U بهره انتن
at % interest U با بهره 21 درصد
exploited class U طبقه بهره ده
exploiting class U طبقه بهره کش
factor payments U بهره وسود
bank interest U بهره بانکی
benefic U بهره بردار
optimising U بهره بردن
interest U سودیا بهره
exploitative character U منش بهره کش
accrued interest U بهره متعلقه
resipatory quotient U بهره تنفسی
lending rate U بهره - نزولپول
pure interest U بهره خالص
gain U بهره تقویت
cheap money U پول با بهره کم
gain U بهره برداری
gained U بهره تقویت
passive debt U وام بی بهره
gained U بهره برداری
rq U بهره تنفسی
gains U بهره برداری
interests U سودیا بهره
put out to interest U به بهره گذاشتن
efficiency U بهره وری
legal interest U بهره قانونی
laser gain U بهره لیزر
divest U بی بهره کردن
depriving U بی بهره کردن
deprives U بی بهره کردن
deprive U بی بهره کردن
deprival U بی بهره سازی
high interest U بهره گران
operation U بهره برداری
usages U بهره برداری ها
declaration of interest U اعلام بهره
quantum yield U بهره کوانتومی
default interest U بهره معوق
utilisations U بهره برداری ها
utilizations U بهره برداری ها
rat of interest U نرخ بهره
divests U بی بهره کردن
divesting U بی بهره کردن
loan interest U بهره وام
rate of interest U نرخ بهره
divested U بی بهره کردن
share U بهره قسمت
interest for delay U بهره دیرکرد
usage U بهره برداری
utilization U بهره برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
dispossessor U بی بهره سازنده
divestment U بی بهره سازی
voltage gain U بهره ولتاژ
productive work U کار بهره زا
contango U بهره دیرکرد
sweatshops U بهره کشخانه
transducer gain U بهره دگرسازی
interest U بهره [اقتصاد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com