English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
brand leader U بهترین علامت تجاری بهترین مارک
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
scorers U گلزن
scorer U گلزن
goal shooter U گلزن
goal attack U گلزن
goal scorer U گلزن [ورزش]
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
awards U جایزه دادن جایزه
awarding U جایزه دادن جایزه
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
award U جایزه دادن جایزه
awarded U جایزه دادن جایزه
europa U اروپا
occident U اروپا
Europe U قاره اروپا
he was ordered to europe U او مامور اروپا شد
european essembly U مجلس اروپا
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
Nordic U وابسته به شمال اروپا
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
Flemish Mannerism U انقلاب شمال اروپا
e r p U برنامه ترمیم اروپا
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
All of a sudden , he turned up in Europe . U یکدفعه سر از اروپا درآورد
missel U یکجور باسترک در اروپا
European Currency Unit U سبد ارزی اروپا
the concert of europe U دول متوافق اروپا
to e. carpets to the europe U فرش به اروپا فرستادن
The rise in prices in the European markets. U ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
sabot U کفش چوبی روستاییان اروپا
u.f.a cup U جام اتحادیه باشگاههای اروپا
How long wI'll you stay in Europe ? U چند وقت اروپا می مانید ؟
europian championship U وزنه برداری قهرمانی اروپا
EEC U مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
priding U بهترین
prides U بهترین
tiptop U بهترین
first class U بهترین
gilt edge U بهترین
of the first water U بهترین
the best of all U بهترین
prided U بهترین
gilt-edged U بهترین
gilt edged U بهترین
foremost U بهترین
best U بهترین
pride U بهترین
tench U ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
hallstatt U وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
a ban from flying in the EU U قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
In the best possible manner. U به بهترین وجه
qualities U بهترین کیفیت
top-notch <idiom> U عالی ،بهترین
quality U بهترین کیفیت
best U بهترین کار
best efforts U بهترین مساعی
optimum U بهترین امکان
best U به بهترین وجه
shad U شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
estonian U اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
e r p U جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
napped U بهترین شرکت کننده
best move U بهترین حرکت شطرنج
tip top U بهترین اعلی درجه
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
nap U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
naps U بهترین شرکت کننده
designated tournament U مسابقه بهترین بازیگران
second best theory U نظریه بهترین دوم
skimeister U بهترین اسکی باز
classics U مطابق بهترین نمونه
first-class U درخورمردم طبقه یک بهترین
classic U مطابق بهترین نمونه
prime U کمال بهترین قسمت
primed U کمال بهترین قسمت
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
back on one's feet <idiom> U به بهترین سلامتی رسیدن
primes U کمال بهترین قسمت
bonus U جایزه
awarding U جایزه
prize man U جایزه بر
premium U جایزه
premiums U جایزه
awarded U جایزه
trophy U جایزه
awards U جایزه
award U جایزه
priase U جایزه
prized U جایزه
rewardable U جایزه
guerdon U جایزه
trophies U جایزه
meed U جایزه
prize U جایزه
prizing U جایزه
prised U جایزه
bounty U جایزه
prises U جایزه
prizes U جایزه
rewards U جایزه
prising U جایزه
reward U جایزه
bonuses U جایزه
prise U جایزه
rewarded U جایزه
reindeer U گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
bengal cottage U [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
concert of europe U اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
The best advice is, not to give any <idiom> U بهترین اندرز ندادن آن است
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
best governed country U کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
dress up <idiom> U بهترین لباس خود را پوشیدن
beluga U نام بهترین نوع خاویار
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
You are counted among my best friends. U شما را از بهترین دوستانم می شمارم
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
prizewinner U برنده جایزه
consideration U جایزه قیمت
prizing U انعام جایزه
prizes U انعام جایزه
considerations U جایزه قیمت
prized U انعام جایزه
prize U انعام جایزه
testimonials U پاداش جایزه
testimonialize U جایزه دادن
to win laurels U جایزه گرفتن
testimonial U پاداش جایزه
prizer U برنده جایزه
head money U جایزه اوردن سر
oscar U جایزه اسکار
nobel prize U جایزه نوبل
purses U جایزه نقدی
pursed U جایزه نقدی
purse U جایزه نقدی
money U جایزه نقدی
laureate U جایزه دار
pursing U جایزه نقدی
Nobel Prize U جایزه نوبل
export bounty U جایزه صدور
premium for excellence U جایزه فضیلت
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
I wish you the best of luck. U بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
ground badge U علامت بهترین درجه دار یاسرباز
Which is the best way to Tehran ? U بهترین راه به تهران کدام است ؟
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
optima legum ilerpres est consuetudo U عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
make the best of <idiom> U دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
cup U گلدان جایزه مسابقات
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
booby prize U جایزه تسلی بخش
rewarder U جایزه یا پاداش دهنده
coronate U جایزه یا انعام دادن
cupped U گلدان جایزه مسابقات
booby prizes U جایزه تسلی بخش
pewter U جام پیروزی جایزه
cups U گلدان جایزه مسابقات
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
prize poem U شعری که جایزه برده است
edward j. neil award U جایزه بوکسور ممتاز سال
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
least cost design U بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
to make the most of U به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
prizefight U مسابقه مشت زنی جایزه دار
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
Hunger is the best sauce. <proverb> U گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com