Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The best advice is, not to give any
<idiom>
U
بهترین اندرز ندادن آن است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brand leader
U
بهترین علامت تجاری بهترین مارک
counselling
U
اندرز
advice
U
اندرز
monition
U
اندرز
[piece of ]
advice
U
اندرز
counsel
U
اندرز
counseled
U
اندرز
counsels
U
اندرز
counselled
U
اندرز
sermon
U
خطابه اندرز
hortative
U
اندرز امیز
sententious
U
اندرز امیز
monitress
U
اندرز گر ناصح
monitive
U
اندرز امیز
axioms
U
پند اندرز
mottos
U
اندرز حکمت
sermons
U
خطابه اندرز
axiom
U
پند اندرز
motto
U
اندرز حکمت
mottoes
U
اندرز حکمت
i was benefited by his advice
U
از اندرز او سود بردم
gilt-edged
U
بهترین
prides
U
بهترین
prided
U
بهترین
pride
U
بهترین
priding
U
بهترین
best
U
بهترین
tiptop
U
بهترین
the best of all
U
بهترین
of the first water
U
بهترین
foremost
U
بهترین
gilt edged
U
بهترین
gilt edge
U
بهترین
first class
U
بهترین
to keep at arms length
<idiom>
U
رو ندادن
to keep it up
U
شل ندادن
top-notch
<idiom>
U
عالی ،بهترین
best efforts
U
بهترین مساعی
optimum
U
بهترین امکان
best
U
به بهترین وجه
quality
U
بهترین کیفیت
qualities
U
بهترین کیفیت
best
U
بهترین کار
In the best possible manner.
U
به بهترین وجه
to w one's consent
U
رضایت ندادن
to take time by the forelock
U
را ازدست ندادن
To play safe . Not to swallow the bait. Not to commit oneself . Not to rise to the bait.
U
دم به تله ندادن
to set at d.
U
اهمیت ندادن
to make light of
U
اهمیت ندادن
to let slid
U
اهمیت ندادن به
playdown
U
اهمیت ندادن
discontinuing
U
ادامه ندادن
discontinues
U
ادامه ندادن
discontinued
U
ادامه ندادن
forbids
U
اجازه ندادن
retain
U
از دست ندادن
forbid
U
اجازه ندادن
retained
U
از دست ندادن
retaining
U
از دست ندادن
retains
U
از دست ندادن
discontinue
U
ادامه ندادن
designated tournament
U
مسابقه بهترین بازیگران
napped
U
بهترین شرکت کننده
napping
U
بهترین شرکت کننده
naps
U
بهترین شرکت کننده
lion share
U
بزرگترین یا بهترین بخش
best move
U
بهترین حرکت شطرنج
dressed to kill
<idiom>
U
بهترین لباس را پوشیدن
nap
U
بهترین شرکت کننده
classic
U
مطابق بهترین نمونه
classics
U
مطابق بهترین نمونه
primes
U
کمال بهترین قسمت
back on one's feet
<idiom>
U
به بهترین سلامتی رسیدن
(live off the) fat of the land
<idiom>
U
بهترین از هرچیز را داشتند
tip top
U
بهترین اعلی درجه
skimeister
U
بهترین اسکی باز
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
prime
U
کمال بهترین قسمت
primed
U
کمال بهترین قسمت
first-class
U
درخورمردم طبقه یک بهترین
hold-out
<idiom>
U
باموقعیت وفق ندادن
wink at
<idiom>
U
اجازه دخالت ندادن
underact
U
درست انجام ندادن
stops
U
انجام ندادن عملی
absconding
U
دررفتن رونشان ندادن
absconded
U
دررفتن رونشان ندادن
absconds
U
دررفتن رونشان ندادن
stop
U
انجام ندادن عملی
stopping
U
انجام ندادن عملی
stopped
U
انجام ندادن عملی
dress up
<idiom>
U
بهترین لباس خود را پوشیدن
beluga
U
نام بهترین نوع خاویار
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
History is the best testimony.
U
تاریخ بهترین شاهد است
flight
U
بهترین نتیجه دور مقدماتی
best governed country
U
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
You are counted among my best friends.
U
شما را از بهترین دوستانم می شمارم
the best thatone can do
U
بهترین کاری که میتوان کرد
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
underdogs
U
فرصت برد به حریف ندادن
chicken out
<idiom>
U
از ترس کاری را انجام ندادن
We don't do half-ass job
[American E]
[derogatory]
U
کاری را ناقص انجام ندادن
underdog
U
فرصت برد به حریف ندادن
to make noyhing of
U
ناچیز شمردن اهمیت ندادن
miscarries
U
نتیجه ندادن عقیم ماندن
miscarry
U
نتیجه ندادن عقیم ماندن
discounting match
U
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
We don't do things by half-measures.
U
کاری را ناقص انجام ندادن
buggered
U
قطعا کاریرا انجام ندادن
We don't do things halfway.
U
کاری را ناقص انجام ندادن
We don't do things by halves.
U
کاری را ناقص انجام ندادن
will not hear of
<idiom>
U
رسیدگی ویا اجازه ندادن
miscarrying
U
نتیجه ندادن عقیم ماندن
I wish you the best of luck.
U
بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
Which is the best way to Tehran ?
U
بهترین راه به تهران کدام است ؟
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
U
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
the best game out
U
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
optima legum ilerpres est consuetudo
U
عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
make the best of
<idiom>
U
دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
golden shoe
U
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
ground badge
U
علامت بهترین درجه دار یاسرباز
i had best to leaveit
U
بهترین کاران است که ان راول کنیم
to refuse somebody entry
[admission]
U
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
(not) move a muscle
<idiom>
U
حرکت ندادن حتی به مقدار اندک
to put somebody on the back burner
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
cut (someone) off
<idiom>
U
اجازه گفتن چیزی به کسی ندادن
to put somebody in a backwater
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
underplay
U
نقش خود رابخوبی انجام ندادن
underplaying
U
نقش خود رابخوبی انجام ندادن
underplayed
U
نقش خود رابخوبی انجام ندادن
underplays
U
نقش خود رابخوبی انجام ندادن
exclude
U
راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to be ill towardsany thing
U
روی مساعدنسبت بچیزی نشان ندادن
excludes
U
راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to shut out
U
راه ندادن ازمدنظر راندن یادورکردن
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
heisman trophy
U
جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
money player
U
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
lock out
U
درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
to make the most of
U
به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
sullivan award
U
جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
U
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
least cost design
U
بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
ignore
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignored
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
conceals
U
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceal
U
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
ignoring
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
blanking
U
نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش
record prices
U
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
best ball
U
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
Hunger is the best sauce.
<proverb>
U
گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است.
[ضرب المثل ]
hang
U
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
to stand in one's light
U
جلو روشنائی کسی را گرفتن مجال ترقی بکسی ندادن
hangs
U
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
let go
<idiom>
U
به حال خود گذاشتن ،هیچ کاری درمورد چیزی انجام ندادن
tilt and swivel
U
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
decca
U
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
disoblige
U
دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
doll up
U
بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
Memmaker
U
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
goat hair
U
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com