English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
incurable U بهبودی ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
incorrigible U بهبودی ناپذیر درست نشدنی
Other Matches
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
mend U بهبودی
health U بهبودی
recuperation U بهبودی
mending U بهبودی
amelioration U بهبودی
betterment U بهبودی
well-being U بهبودی
melioration U بهبودی
recruital U بهبودی
recvery U بهبودی
amendment U بهبودی
improves U بهبودی دادن
improving U بهبودی دادن
recuperative U بهبودی بخش
recuperate U بهبودی یافتن
to get back on one's feet U بهبودی یافتن
improved U بهبودی دادن
recvperate U بهبودی یافتن
remission U بهبودی بیماری
to bring through U بهبودی دادن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
to grow better U بهبودی یافتن
to pull round U بهبودی یافتن
meliorator U بهبودی بخش
pickup U بهبودی یافتن
improve U بهبودی دادن
pull round U بهبودی یافتن
convalescent U در حال بهبودی
recovering U بهبودی یافتن
recovers U بهبودی یافتن
snapback U بهبودی سریع
recover U بهبودی یافتن
recoveries U بهبودی بازیافت
recovery U بهبودی بازیافت
recuperating U بهبودی یافتن
recuperates U بهبودی یافتن
recuperated U بهبودی یافتن
snapback U سریعا بهبودی یافتن
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
gain U بهبودی یافتن رسیدن
gained U بهبودی یافتن رسیدن
gains U بهبودی یافتن رسیدن
ameliorate U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorating U بهتر شدن بهبودی یافتن
improve U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
ameliorated U بهتر شدن بهبودی یافتن
sanatory U علاج کننده بهبودی دهنده
sanative U علاج کننده بهبودی دهنده
improver U ترقی کننده بهبودی دهنده
ameliorates U بهتر شدن بهبودی یافتن
improved U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
mends U رفو کردن بهبودی یافتن
mended U رفو کردن بهبودی یافتن
mend U رفو کردن بهبودی یافتن
improving U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
improves U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
convalesce U بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesced U بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesces U بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalescing U بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
an incorrigible person U کسیکه اخلاقش اصلاح نپذیردیا بهبودی نیابد
better U بهبودی یافتن چیز بهترشرط بندی کننده
prognosis U بهبودی ازمرض در اثر پیش بینی جریان مرض
prognoses U بهبودی ازمرض در اثر پیش بینی جریان مرض
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
imperviable U نم ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
inappeasable U ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
waterproofed U نم ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
indiminishable U کاهش ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
indecomposable U فساد ناپذیر
incorruptibly U بطورفساد ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.> U تحمل ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
inconvertible U مبادله ناپذیر
incompressible U فشار ناپذیر
incompressible U تراکم ناپذیر
inappealable U پژوهش ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
imperviable U سرایت ناپذیر
impenitent U توبه ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
impartible U بخش ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
inappellable U پژوهش ناپذیر
incommutably U تبدیل ناپذیر
unappealabe U پژوهش ناپذیر
incommutable U تخفیف ناپذیر
incommutable U استحاله ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
incoercible U انقباض ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
unwearying U خستگی ناپذیر
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
irrecoverable U جبران ناپذیر
irrecocilably U بطوروفق ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
intangibly U بطورلمس ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
insol U انحلال ناپذیر
inscrvtable U تفحص ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
spanless U پیمایش ناپذیر
irrecoverably U بطوراصلاح ناپذیر
sateless U سیری ناپذیر
non descript U تشریح ناپذیر
non descript U وصف ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
raintight U باران ناپذیر
remediless U درمان ناپذیر
joiner door U دربهای اب ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
irremissible U اغماض ناپذیر
stainless U زنگ ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
water proof U رطوبت ناپذیر
waterproof wire U سیم نم ناپذیر
sure-fire U شکست ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unfeasible <adj.> U انجام ناپذیر
inexecutable <adj.> U انجام ناپذیر
impracticable <adj.> U انجام ناپذیر
untouchability U لمس ناپذیر
unsearchable U کاوش ناپذیر
unobjectionable U اعتراض ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
unappeasable U استمالت ناپذیر
unchangeable U تغییر ناپذیر
uncomputable U محاسبه ناپذیر
unconquerable U تسخیر ناپذیر
undecidable U تصمیم ناپذیر
ineludible U گریز ناپذیر
uninflammable U اشتعال ناپذیر
fatigueless U خستگی ناپذیر
inaccessible U ارتباط ناپذیر
unanswerable U تکذیب ناپذیر
impermeable U نشت ناپذیر
impermeable U تراوش ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
impermeable U رطوبت ناپذیر
immutable U تغییر ناپذیر
unexceptionable U استثناء ناپذیر
irrevocably U بطورفسخ ناپذیر
unavoidable U چاره ناپذیر
inflexible U انحناء ناپذیر
unalterable U تغییر ناپذیر
inseparable U تفکیک ناپذیر
unanswerable U جواب ناپذیر
inaccessible U دسترسی ناپذیر
ineluctable U چاره ناپذیر
unbearable U تحمل ناپذیر
indescribable U وصف ناپذیر
unbearably U تحمل ناپذیر
infallible U لغزش ناپذیر
inevitable U اجتناب ناپذیر
insoluble U انحلال ناپذیر
inalienable U بیع ناپذیر
unavoidable U اجتناب ناپذیر
irreversible U بازگشت ناپذیر
irreversible U واگشت ناپذیر
immobile U جنبش ناپذیر
undeniable U انکار ناپذیر
indeterminable U تعیین ناپذیر
undeniably U انکار ناپذیر
inconceivable U تصور ناپذیر
adamant U تزلزل ناپذیر
adamantly U تزلزل ناپذیر
unceasing U پایان ناپذیر
unceasing U ایست ناپذیر
incurable U درمان ناپذیر
uncompromising U مصالحه ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com