Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
break up price
U
بهای انحلال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
reduced price
U
بهای کاسته بهای تخفیف دار
dissolving
U
انحلال
dissolution
U
انحلال
break up
U
انحلال
disbandment
U
انحلال
solutions
U
انحلال
solution
U
انحلال
verthrow
U
انحلال
liquidation
U
انحلال
disorganization
U
انحلال
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
dissolibility
U
انحلال نپذیری
integral heat of solution
U
گرمای کل انحلال
heat of solution
U
گرمای انحلال
exothermic solution
U
انحلال گرماده
endothermic solution
U
انحلال گرماگیر
dissolution of marriage
U
انحلال ازدواج
winding up of a company
U
انحلال شرکت
disembodiment
U
تجرید انحلال
dissolubility
U
قابلیت انحلال
decomposability
U
انحلال پذیری
total heat of solution
U
گرمای کل انحلال
soluble
U
انحلال پذیر
winding up
U
انحلال شرکت
insoluble
U
انحلال ناپذیر
insol
U
انحلال ناپذیر
solubility
U
انحلال پذیری
solubility
U
قابلیت انحلال
rate of dissolution
U
سرعت انحلال
solubility product constant
U
ثابت حاصلضرب انحلال
disband
U
انحلال رسمی یکانها
molar heat of solution
U
گرمای مولی انحلال
acid soluble
U
انحلال پذیر در اسید
disbands
U
انحلال رسمی یکانها
disbanding
U
انحلال رسمی یکانها
differential heat of solution
U
گرمای انحلال تفاضلی
solubility product constant
U
ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
at a low price
U
بهای کم
for
U
به بهای
nominal value
U
بهای اسمی
unit price
U
بهای واحد
nominal price
U
بهای اسمی
probability cost
U
بهای احتمالی
trade price
U
بهای تجارتی
reduced price
U
بهای نازل
book value
U
بهای دفتری
reserve price
U
بهای قطعی
resonable price
U
بهای عادله
fee
U
بهای واحد
at a great penny worth
U
به بهای زیاد
money worth
U
بهای پول
all in price
U
بهای کامل
fancy price
U
بهای گزاف
cost of construction
U
بهای ساختمان
face value
U
بهای اسمی
fancy price
U
بهای تفننی
conversion price
U
بهای تبدیل
cash price
U
بهای نقدی
break up price
U
بهای تصفیه
resale price
U
بهای خرده فروشی
above par
U
بالاتر از بهای اسمی
par
U
بهای رسمی سهم
contratual rent
U
اجاره بهای مقطوع
eric
U
خون بهای ایرلندی
below par
U
کمتر از بهای اسمی
retail price
U
بهای خرده فروشی
declared value
U
بهای اعلام شده
dispraise
U
از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
coinage
U
طبقه بندی بهای مسکوک
upset price
U
کمترین بهای مقطوع درهراج
to mark good
U
بهای کالا را در روی ان نوشتن
share list
U
صورت بهای سهام شرکتها
cost and freight
U
قیمت و بهای حمل و نقل
to take something off and pric
U
اندکی از بهای چیزی کاستن
reserve price
U
قیمت نهایی بهای قطعی
spot price
U
بهای جنس در معامله نقدی
the price was not reasonable
U
بهای ان معقول بنظر نمیرسید
cost plus
U
اضافه بر بهای تمام شده
to mark down an article
U
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
height money
U
اضافه بهای کار در ارتفاع
to compound
U
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
write down
U
تنزل دادن بهای اسمی سهام
the price was not reasonable
U
بهای گزافی بران گذاشته بودند
revalorization
U
اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
at par
U
قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
price as natural ice
U
یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
how is sugar
U
بهای قندچیست قند درچه حال است
write down
U
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
prohibitive price
U
بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
unearned increment
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned icremrnt
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
feminality
U
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
direct fire sights
U
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com