English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gasoline electric U بنزین الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
petrol U بنزین
gasses U بنزین
benzine U بنزین
gassed U بنزین
gases U بنزین
gas U بنزین
fuel U بنزین
fuelled U بنزین
fuelling U بنزین
fuels U بنزین
motor sprit U بنزین
fueled U بنزین
storm bird U بنزین
benzole U بنزین
gasolene U بنزین
gasoline U بنزین
gas tank U بخار بنزین
high grade petrol U بنزین سوپر
petrol tank U مخزن بنزین
premium grade petrol U بنزین سوپر
gas recovery U بازیابی بنزین
light gasolin U بنزین سبک
petrol pump U تلمبه بنزین
petrol pump U پمپ بنزین
gas pump U تلمبه بنزین
naphtha U بنزین سنگین
gas inlet valve needle U ژیگلور بنزین
gas tank U پودر بنزین
gasolinic U وابسته به بنزین
gasoline drum U بشکه بنزین
gasoline barrel U بشکه بنزین
gasoline can U قوطی بنزین
gasoline consumption U مصرف بنزین
gas injection U تزریق بنزین
gasoline dump U باک بنزین
gas injection U پاشش بنزین
gas level U سطح بنزین
Premium gas U بنزین سوپر
gas storage U مخزن بنزین
gas pump U پمپ بنزین
petrol container U فرف بنزین
petrol filter U صافی بنزین
aviation gasoline U بنزین هواپیما
avgas U بنزین هواپیما
gas stations U پمپ بنزین
filling station U پمپ بنزین
filling stations U پمپ بنزین
gas station U پمپ بنزین
gasses U بنزین گازمعده
gassed U بنزین گازمعده
fuel filter U صافی بنزین
fuel pump U پمپ بنزین
phenyl U اصل بنزین
petrol pipe U لوله بنزین
gas U بنزین گازمعده
gases U بنزین گازمعده
petrol can U باک بنزین
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
petrol U بنزین گیری کردن
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
gasoline gels U بنزین تغلیظ شده
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
gasholder U محل نگهداری بنزین
gasholders U محل نگهداری بنزین
gas form natrural gas U بنزین از گاز طبیعی
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
storm bird U بنزین ریختن ماشین
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
unleaded petrol U بنزین بدون سرب
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
gasoline brick U بنزین بااکتان بالا
gasoline brick U بنزین خوش سوز
gas synthesis U ترکیب مصنوعی بنزین
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
Where is the neareset petrol station? U نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
benzoline U بنزین خام یاپالوده نشده
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
They were falling over one another to get petrol(gasoline). U برای خرید بنزین سرودست می شکستند
mpg U مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
class iii supplies U اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
gas level gauge U دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
throttle U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
throttled U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile . U بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttles U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene U هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
electric U الکتریکی
electrical U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
electrical connections U اتصالات الکتریکی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
electric circuit U مدار الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
capacitance U فرفیت الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
hot seat U صندلی الکتریکی
air dielectric U دی الکتریکی هوا
all electric U تماما" الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
dielectric viscosity U لختی دی الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
electrical degree U درجه الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
gold contacts U اتصالات الکتریکی
tachogenerator U دورسنج الکتریکی
voltaism U ولتاژ الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electrical model U مدل الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
static breeze U وزش الکتریکی
electrical breeze U وزش الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
electrical transcription U ضبط الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
galvano cautery U داغ الکتریکی
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
specific conductance U رسانندگی الکتریکی
electropathy U مداوای الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
electromigration U مهاجرت الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electro erosion U فرسایش الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electrical analogue U مشابهات الکتریکی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
electric drive U محرکه الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
electric eye U چشم الکتریکی
magic eye U چشم الکتریکی
electric field U میدان الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com