English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
master builder U بنای مقاطعه کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monument U بنای یاد بود بنای یادگاری
monuments U بنای یاد بود بنای یادگاری
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
masons U بنای سنگکار
mason U بنای سنگکار
memorials U بنای یادبود
babel U بنای شگرف
brick layer U بنای درجه دو
memorial U بنای یادبود
paver U بنای سنگفرش
the passive voice U بنای مجهول
public building U بنای همگانی
laryngeal U وابسته بنای
industrial building U بنای صنعتی
masons U بنای سنگ کار
mason U بنای سنگ کار
superstructures U روساخت بنای فوقانی
to raise a monument U ساختن بنای یادگاری
peripteral U بنای دور ستونی
blockhouse U بنای استحکامی مختصر
superstructure U روساخت بنای فوقانی
to raise a monument U برپا کردن بنای یادگاری
Freemason U [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
incentive operators U مقاطعه چی ها
pieceworker U مقاطعه چی
piece-worker U مقاطعه چی
operator on incentive U مقاطعه چی
jobber [piece worker] U مقاطعه چی
incentive operator U مقاطعه چی
piece worker U مقاطعه چی
pieceworkers U مقاطعه چی ها
piece workers U مقاطعه چی ها
piece-workers U مقاطعه چی ها
operators on incentive U مقاطعه چی ها
contract U مقاطعه
pieceworkers U مقاطعه کار ها
piece workers U مقاطعه کار ها
piece-workers U مقاطعه کار ها
operators on incentive U مقاطعه کار ها
incentive operator U مقاطعه کار
jobber [piece worker] U مقاطعه کار
operator on incentive U مقاطعه کار
piece-worker U مقاطعه کار
piece worker U مقاطعه کار
pieceworker U مقاطعه کار
incentive operators U مقاطعه کار ها
lumper U مقاطعه کار
job U کار مقاطعه
contractors U مقاطعه کار
by contract U بطور مقاطعه
by the job U به طور مقاطعه
contractor U مقاطعه کار
fat work U مقاطعه کار
jobber U مقاطعه کار
jobs U کار مقاطعه
subcontractor U مقاطعه کار فرعی
subcontracting U مقاطعه کاری فرعی
subcontracted U مقاطعه کاری فرعی
subcontract U مقاطعه کاری فرعی
subcontracts U مقاطعه کاری فرعی
contract U مقاطعه کاری کردن
subcontractors U مقاطعه کار فرعی
assumpsit U مقاطعه کاری فرض
jobbery U سوء استفاده مقاطعه
road contractor U مقاطعه کار جاده
timework U کار از روی مقاطعه
piecework U کار از روی مقاطعه
main contractor U مقاطعه کار اصلی
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
jobs U ایوب مقاطعه کاری کردن
job U ایوب مقاطعه کاری کردن
package deals U مقاطعه در بست و خرید یکجا
package deal U مقاطعه در بست و خرید یکجا
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepremership U اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
trophy of war U یادبود جنگی بنای یادبود جنگ
undertakers U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaker U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaking U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
farm U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farmed U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
farms U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
morticians U مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
mortician U مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com