English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iimmediately he saw me U بمحض اینکه مرا دید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
as soon as U بمحض اینکه
the instant i saw him U بمحض اینکه اورا دیدم
Other Matches
upon U بمحض
at sight U بمحض رویت
minuteman U داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
transponder U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transpondor U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
unless U جز اینکه
the fact that U اینکه
in order that U تا اینکه
or U یا اینکه
in spite of the face that U اینکه
save that U جز اینکه
so as to U تا [اینکه ]
in order to ... U تا [اینکه ]
up to/till/until <idiom> U تا اینکه
howbeit U با اینکه
on the supposition that U بتصور اینکه
pray consider my case U تمنی اینکه
owing to the fact that U نظر به اینکه
owing to the fact that U به واسطه اینکه
as thought U مثل اینکه
whenas U بعلت اینکه
as though U مثل اینکه
providing U مشروط بر اینکه
as if U مثل اینکه
whereas U نظر به اینکه
save that U الا اینکه
notwithstanding U باوجود اینکه
to sum up U خلاصه اینکه
to the end that U برای اینکه
to the end that U تا اینکه بقصداینکه
than U تا اینکه بجز
for U برای اینکه
In view of the fact that … whereas … U نظر به اینکه
Despite the fact that… U با وجود اینکه
the reason why U علت اینکه
ere U قبل از اینکه
so that U برای اینکه
instead U بجای اینکه
that's that U اینکه از این
the reason why U دلیل اینکه
wherein U دراثنای اینکه
because U برای اینکه
whilst U ضمن اینکه
instantly U به محض اینکه
in view of <idiom> U به خاطر اینکه
on the supposition that U بخیال اینکه
in order to ... U برای [اینکه]
so as to U برای [اینکه]
forasmuch as U نظر به اینکه
in view of the fact that U نظر به اینکه
insomuch U نظر به اینکه
hent U ربودن تا اینکه
in order that U برای اینکه
inorder to U برای اینکه
even though U ولو اینکه
what with <idiom> U برای اینکه ،درنتیجه
in order that he may go U برای اینکه برود
in one world U خلاصه اینکه مختصرا
in order that i may go U برای اینکه بروم
not to say ... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
as respects ... U درباره ... [با توجه به اینکه... ]
there is nothing for it but to U چارهای ندارد جز اینکه
Not to mention the fact that … U حالا بگذریم از اینکه...
in one word U خلاصه اینکه مختصرا
in a word U خلاصه اینکه مختصرا
though U گرچه هرچند با اینکه
not to mention ... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
as regards U با توجه به اینکه اما
inorder to U به خاطر اینکه برای
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
as respects U با توجه به اینکه اما
instead of doing U بجای اینکه انجام بدهند
adside from U صرفنظر از اینکه گذشته از این
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
Supposing that is the case . U بفرض اینکه اینطور باشد
whereas U بادر نظر گرفتن اینکه
in orders that it may beeasier U برای اینکه اسان تر شود
inadvisably U بدون اینکه صلاح باشد
You are asking for it. You are sticking your neck out. U مثل اینکه تنت می خارد
instead of working U بجای اینکه او کار بکند
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
that is no new U اینکه خبر تازهای نبود
Unless the contray is proved . U مگر اینکه خلافش ثابت شود
we eat that we may live U میخوریم برای اینکه زنده باشیم
combatable U قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
benifit of elergy U امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
approving U تصور اینکه چیزی خوب است
approves U تصور اینکه چیزی خوب است
irrelevantly U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
euphonically U برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
He is very primitive and uncuth . U مثل اینکه از پشت کوه آمده
You seem to expect something for good measure ! U مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
approve U تصور اینکه چیزی خوب است
incomparably U بدون اینکه نظر داشته باشد
Depending on how late we arrive ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
hylotheism U اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
forbid U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
I am glad to see you up and about. خوشحالم از اینکه شما را سر پا وسر حال می بینم
at the owner's risk U با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
It's good to see you again. U خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
our offer to render a service U حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
There is still time before I go. U هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
it was beneath my notice U شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
i sort of feel sick U مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
take a stand on something <idiom> U فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
Unless otherwise stated . U مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
forbids U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
qualities U بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
quality U بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
unless otherwise prescibed [by the doctor] U مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
except as otherwise provided U مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
mercerize U موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
adoptionism U اعتقادبه اینکه عیسی فرزندخوانده خدا است نه پسرحقیقی او
checks U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
without lifting a finger U بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
To see her [The sight of her] gives me a pang in my heart. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
second-guess someone <idiom> U حدس اینکه یکی دیگه چه کاری انجام میداد
humoralism U اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
You wI'll fail unless you work harder . U موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
polarity U تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
learn to walk before yaou run. <proverb> U قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
polarities U تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
bridges U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
wait up for <idiom> U به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
bridged U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
think little of <idiom> U تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opened U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
without lifting a finger U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
. Why,what was the harm? U چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
germtheory U فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
failures U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failure U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
opens U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out . U مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
powers U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
a penny for your thoughts <idiom> U [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
interpleader U محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
interior label U بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
gibus U کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
Funstionalism U [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
dirty bit U برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
powering U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
check U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
high time <idiom> U زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده
loops U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
zeroes U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeros U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
looped U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
to paynize wood U چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
checks U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
checked U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
verifies U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verify U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verifying U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
zero U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
verified U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
intuitionism U عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
polarities U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
sequence U بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
supervising U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
parity U برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
supervise U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
polarity U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
habeas corpus U میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
cut down to size <idiom> U ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
sequences U بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
supervises U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervised U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
synchronize U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronised U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronises U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronising U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com