English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
area bombing U بمباران منطقهای
carpet bombing U بمباران منطقهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
carpet bombing U توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
Other Matches
laydown bombing U بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
pattern bombing U بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
loft bombing U بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
bombardment U بمباران
bombardments U بمباران
bombing U بمباران
an air raid U بمباران
regional U منطقهای
zonal U منطقهای
territorial U منطقهای
zonular U منطقهای
zonary U منطقهای
regionally U منطقهای
bombing height U ارتفاع بمباران
mass bombing U بمباران یکجا
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electron bombardment U بمباران الکترونی
neutron bombardment U بمباران نوترونی
deliver a series of blows U بمباران حریف
air raids U بمباران هوایی
air raid U بمباران هوایی
mass bombing U بمباران زیاد
bombarding U بمباران کردن
bombs U بمباران کردن
bombarded U بمباران کردن
bombed out U بمباران کردن
bomb U بمباران کردن
bombard U بمباران کردن
bombards U بمباران کردن
bomber U هواپیمای بمباران
bombers U هواپیمای بمباران
bombed U بمباران کردن
area fire U اتش منطقهای
regional economy U اقتصاد منطقهای
area target U هدف منطقهای
area study U بررسی منطقهای
area target U اماج منطقهای
circuit court U دادگاه منطقهای
regional development U توسعه منطقهای
regional center U مرکز منطقهای
zones U دفاع منطقهای
zone U دفاع منطقهای
area signal center U مرکزمخابرات منطقهای
regional gap U شکاف منطقهای
territorial U محلی منطقهای
zone defence U دفاع منطقهای
regional trade U تجارت منطقهای
regional projects U طرحهای منطقهای
zone purification U تصفیه منطقهای
zone refining U پالایش منطقهای
area confinement facility U بازداشتگاه منطقهای
area defense U پدافند منطقهای
area interdiction U ممانعت منطقهای
area evacuation U تخلیه منطقهای
area evacuation U اخراجات منطقهای
regional network U شبکه منطقهای
area monitoring U مراقبت منطقهای
dwell at U تا دستورثانوی بمباران کردن
A-bomb U بمباران اتمی کردن
A-bombs U بمباران اتمی کردن
atomization U عمل بمباران اتمی
bombardment photography U عکاسی از بمباران هوایی
blind bombing zone U منطقه بمباران محدود
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
zonal tournament U تورنمنت منطقهای شطرنج
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
convalescent center U بیمارستان ثابت منطقهای
area control center U مرکز کنترل منطقهای
area sampling U نمونه گیری منطقهای
demolition belt U کمربند تخریب منطقهای
dive bombing U بمباران کردن در حالت شیرجه
target chart U نقشه هدفهای بمباران هوایی
redeploys U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
redeploy U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeployed U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
deprossion U منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
bomb alarm system U سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
shellproof U محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
extended defense U پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclone U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
cyclones U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
shuttle bombing U بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
toss bombing U نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
over the shoulder bombing U نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
volleys U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
third area conflict U جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
bombing U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding U بمباران کردن گلوله باران کردن
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com