Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electron bombardment
U
بمباران الکترونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laydown bombing
U
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
pattern bombing
U
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
loft bombing
U
بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
electron multiplier
U
چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
bombardments
U
بمباران
bombardment
U
بمباران
bombing
U
بمباران
an air raid
U
بمباران
mass bombing
U
بمباران یکجا
bombards
U
بمباران کردن
mass bombing
U
بمباران زیاد
bomber
U
هواپیمای بمباران
bombers
U
هواپیمای بمباران
air raid
U
بمباران هوایی
area bombing
U
بمباران منطقهای
air raids
U
بمباران هوایی
bombarding
U
بمباران کردن
neutron bombardment
U
بمباران نوترونی
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
deliver a series of blows
U
بمباران حریف
bomb
U
بمباران کردن
bombed
U
بمباران کردن
bombed out
U
بمباران کردن
bombarded
U
بمباران کردن
bombard
U
بمباران کردن
bombing height
U
ارتفاع بمباران
carpet bombing
U
بمباران منطقهای
bombs
U
بمباران کردن
atomization
U
عمل بمباران اتمی
dwell at
U
تا دستورثانوی بمباران کردن
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
bombardment photography
U
عکاسی از بمباران هوایی
A-bombs
U
بمباران اتمی کردن
A-bomb
U
بمباران اتمی کردن
dive bombing
U
بمباران کردن در حالت شیرجه
target chart
U
نقشه هدفهای بمباران هوایی
bomb alarm system
U
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
shellproof
U
محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
electron physics
U
فیزیک الکترونی
electron ray
U
اشعه الکترونی
electron particle
U
ذره الکترونی
electron sheath
U
پوسته الکترونی
electron flow
U
جریان الکترونی
electron mirror
U
اینه الکترونی
electron gas
U
گاز الکترونی
electron gun
U
تفنگ الکترونی
electron hole
U
حفره الکترونی
electron lens
U
عدسی الکترونی
electron lens
U
لنز الکترونی
electron microscope
U
میکروسکپ الکترونی
electron microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electron shower
U
رگبار الکترونی
electron telescope
U
تلسکوپ الکترونی
electronic excitation
U
تحریک الکترونی
electronic flash
U
فلاش الکترونی
electronic formula
U
فرمول الکترونی
electronic transition
U
جهش الکترونی
electronic switch
U
سوئیچ الکترونی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
electronic microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوساز الکترونی
electronic density
U
چگالی الکترونی
one electron atom
U
اتم تک الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron theory
U
تئوری الکترونی
electron tube
U
لامپ الکترونی
electron wave
U
موج الکترونی
electronic current
U
جریان الکترونی
electronic radiation
U
تشعشع الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوکننده الکترونی
electron configuration
U
ارایش الکترونی
electron capture
U
ربایش الکترونی
electron camera
U
دوربین الکترونی
barrier layer
U
بند الکترونی
electronic tuning
U
تنظیم الکترونی
electron beam
U
اشعه الکترونی
electron beam
U
پرتوی الکترونی
electron avalanche
U
بهمن الکترونی
computer
U
حسابگر الکترونی
computers
U
حسابگر الکترونی
gun
U
تفنگ الکترونی
guns
U
تفنگ الکترونی
electron capture
U
جاذبه الکترونی
electron cascade
U
ابشار الکترونی
electron coupling
U
تزویج الکترونی
electron coupling
U
پیوست الکترونی
tube
U
لامپ الکترونی
electron cutting
U
برش الکترونی
electron density
U
چگالی الکترونی
electron diffraction
U
پراش الکترونی
electron could
U
ابر الکترونی
tubes
U
لامپ الکترونی
electron cloud
U
ابر الکترونی
electron current
U
جریان الکترونی
carpet bombing
U
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
shuttle bombing
U
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
eniac
U
ماشین حساب الکترونی
forbidden transition
U
جهش الکترونی ممنوع
gas filled valve
U
لامپ الکترونی گازی
glass type tube
U
لامپ الکترونی شیشهای
multidentate atom
U
اتم چند الکترونی
phosphor
U
معمولا اشعه الکترونی
electronic lens
U
عدسی یا لنز الکترونی
electron beam generator
U
مولد اشعه الکترونی
electron beam welding
U
جوشکاری با اشعه الکترونی
welding by electron beam
U
جوشکاری با اشعه الکترونی
electron disintegration
U
فرو ریزش الکترونی
electron microscope
U
ذره بین الکترونی
electron beam cutting
U
برش با اشعه الکترونی
density of an electron beam
U
چگالی اشعه الکترونی
barrier layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
depletion layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
octal glass type tube
U
لامپ الکترونی هشت پایهای
output circuit
U
مدار خروجی لامپ الکترونی
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
input circuit
U
مدار ورودی لامپ الکترونی
electron beam focusing
U
تمرکز دهی اشعه الکترونی
electron beam deflection system
U
سیستم شکست پرتو الکترونی
beam current at a specified point
U
شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
thermoelectron
U
الکترونی که در اثر گرماصادر شود
over the shoulder bombing
U
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
toss bombing
U
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
mu
U
فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
sferics
U
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
beams
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
electron gun
U
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-boards
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
synchrotron
U
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
numerical indicator tube
U
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
electron beam recording
U
ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
volleys
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronics
U
شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
bombard
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
y plates
U
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
gun
U
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns
U
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com