English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
speak up <idiom> U بلندو واضح سخن گفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wapiti U گوزن سفید و شاخ بلندو بزرگ
greeted U درود گفتن تبریک گفتن
to answer in the a U اری گفتن بله گفتن
greet U درود گفتن تبریک گفتن
greets U درود گفتن تبریک گفتن
sputter U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputters U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputtered U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
notable <adj.> U واضح
kenspeckle U واضح
transpicuous U واضح
palpable U واضح
well known U واضح
ditinct U واضح
graphic U واضح
explicit <adj.> U واضح
perspicuous <adj.> U واضح
plain U واضح
plainer U واضح
distinct U واضح
iuntelligibly U واضح
perspicuous U واضح
conspicuous U واضح
explicit U واضح
plains U واضح
plainest U واضح
distinct <adj.> U واضح
clearer U واضح
clears U واضح
clearest U واضح
vivid U واضح
crystalline U واضح
clear U واضح
expounded U واضح کردن
lucid U واضح درخشان
self-explanatory U واضح اشکار
expound U واضح کردن
orotund U قوی و واضح
overt U واضح نپوشیده
open-and-shut U ساده واضح
open and shut U ساده واضح
distinctly U بطور واضح
self explanatory U واضح اشکار
lucidly U بطور واضح
clear picture U تصویر واضح
sharp picture U تصویر واضح
self explaining U واضح اشکار
expounds U واضح کردن
expounding U واضح کردن
sharp image U تصویر واضح
obvious U واضح بدیهی
plainly U بطور واضح
cleaners U مشخص واضح
clearest U بطور واضح
clear proof U دلیل واضح
clears U واضح کردن
clear evidence U دلیل واضح
clarifier U واضح کننده
crystal clear U واضح-مبرهن
unambiguous U واضح روشن
clears U بطور واضح
clearest U واضح کردن
luminous U شب نما واضح
clear U واضح کردن
clear U بطور واضح
clearer U واضح کردن
clearer U بطور واضح
clean-cut U مشخص واضح
clean cut U مشخص واضح
spell out <idiom> U واضح توضیح دادن
demystified U واضح و مبرهن کردن
unconcealed U روشن هویدا واضح
pseudopod U تجسم واضح روح
pseudopodium U تجسم واضح روح
self explanatory U بدیهی واضح فی نفسه
eye dialect U لهجهء واضح و هجایی
documentary photography U عکس واضح وروشن
luculent U نور افشان واضح
demystifies U واضح و مبرهن کردن
pellucidly U بطور روشن یا واضح
demystify U واضح و مبرهن کردن
self-explanatory U بدیهی واضح فی نفسه
demystifying U واضح و مبرهن کردن
open to the public U واضح درنظر عموم
It was borne in on him. U برای او [مرد] واضح شد.
self explaining U بدیهی واضح فی نفسه
enhance U بهتر یا واضح تر کردن
plain text U متن واضح و اشکار
enhanced U بهتر یا واضح تر کردن
enhances U بهتر یا واضح تر کردن
enunciation U تلفظ واضح و روشن
diction U تلفظ واضح و روشن
It dawned upon him. U برای او [مرد] واضح شد.
plainly U بطور واضح صریحا"
enhancing U بهتر یا واضح تر کردن
truisms U چیزی که پر واضح است ابتذال
truism U چیزی که پر واضح است ابتذال
to be clear to somebody U برای کسی واضح بودن
clarifies U واضح کردن توضیح دادن
clarify U واضح کردن توضیح دادن
cts U واضح وروشن جهت ارسال
clarifying U واضح کردن توضیح دادن
blurs U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurring U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurred U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blur U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
continuity U مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
specifies U بیان واضح آنچه نیاز است
How can you ask? U این باید واضح باشد برای تو
That speaks volumes. <idiom> U چیزی را کاملأ واضح بیان می کند.
Her eyes spoke volumes of despair. U در چشمهای او [زن] ناامیدی کاملا واضح است.
specifying U بیان واضح آنچه نیاز است
specify U بیان واضح آنچه نیاز است
uncovered U واضح قابل رویت غیر سری
problems U واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
to speak volumes [for] U کاملأ واضح بیان کردن [اصطلاح مجازی]
problem U واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
This would provide an obvious solution [to the problem] . U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
focusing U واضح کردن تصویر تار شده روی صفحه نمایش
What she wears speaks volumes about her. U به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
enhance U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
hyperfocal distance U نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
enhances U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
let out <idiom> U گفتن
bubbles U گفتن
bubbled U گفتن
mouths U گفتن
mouthing U گفتن
mouth U گفتن
let (someone) know <idiom> U گفتن
bubbling U گفتن
adduse U گفتن
telling-off U گفتن
tell U گفتن
to give utterance to U گفتن
utter U گفتن
uttered U گفتن
utters U گفتن
tells U گفتن
mouthed U گفتن
viyuperate U بد گفتن
get out U گفتن
utterance U گفتن
relate U گفتن
informs U گفتن
informing U گفتن
inform U گفتن
iteration U گفتن
rehearses U گفتن
to tell a story U گفتن
say U گفتن
says U گفتن
rehearsing U گفتن
relates U گفتن
utterances U گفتن
rehearsed U گفتن
to weep out U گفتن
pshaw U اه گفتن
saith U گفتن
bubble U گفتن
vituperate U بد گفتن
rehearse U گفتن
speak U سخن گفتن
reviles U ناسزا گفتن
overstate U اغراق گفتن در
communing U راز دل گفتن
communes U راز دل گفتن
speaks U سخن گفتن
overstates U اغراق گفتن در
scream U ناگهانی گفتن
to speak with a sweet tongue <idiom> U تملق گفتن
to talk with the tongues of angels <idiom> U تملق گفتن
overstating U اغراق گفتن در
overstated U اغراق گفتن در
giggling U سخن گفتن
commiserating U تسلیت گفتن بر
interject U بطورمعترضه گفتن
interjects U بطورمعترضه گفتن
rejoining U در پاسخ گفتن
giggles U سخن گفتن
giggled U سخن گفتن
swear U ناسزا گفتن
swears U ناسزا گفتن
rejoins U در پاسخ گفتن
interjecting U بطورمعترضه گفتن
reviled U ناسزا گفتن
communed U راز دل گفتن
commune U راز دل گفتن
interjected U بطورمعترضه گفتن
screamed U ناگهانی گفتن
revile U ناسزا گفتن
rejoin U در پاسخ گفتن
rejoined U در پاسخ گفتن
giggle U سخن گفتن
screams U ناگهانی گفتن
to make a remark U سخن گفتن
speak the trurh U راست گفتن
to say a word U سخن گفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com