English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pack U بقچه
trusses U بقچه
trussed U بقچه
truss U بقچه
bundling U بقچه
fardel U بقچه
bundles U بقچه
bagful U یک بقچه
bundle U بقچه
packs U بقچه
trussing U بقچه
wisps U بقچه کوچک
prats U بقچه بندی
prat U بقچه بندی
fanny U بقچه بندی
fannies U بقچه بندی
wisp U بقچه کوچک
ball U بقچه [کاموا ]
clew U بقچه [کاموا ]
twine U بقچه [کاموا ]
bundle U بقچه [کاموا ]
knot U بقچه [کاموا ]
wisps U بسته بقچه بندی
wisp U بسته بقچه بندی
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
bundles U بصورت گره دراوردن بقچه بستن
bundling U بصورت گره دراوردن بقچه بستن
bundle U بصورت گره دراوردن بقچه بستن
citizen U شهری
citizens U شهری
municipal U شهری
burgess U شهری
city slicker U شهری
towny U شهری
oppidan U شهری
townee U شهری
townswoman U زن شهری
twonsman U شهری
urban <adj.> <noun> شهری
civil U شهری
civic U شهری
townspeople U شهری
urbanized U شهری کردن
urbanizes U شهری کردن
urbanizing U شهری کردن
extra-mural U فرا شهری
urban servitudes U خدمات شهری
urban renewal U توسعه شهری
urban renewal U احیای شهری
urban population U جمعیت شهری
tramcar U واگن شهری
town house U خانه شهری
town houses U خانه شهری
urbanize U شهری کردن
people U تن [جمعیت شهری]
place U میدان شهری
places U میدان شهری
placing U میدان شهری
local U مکانی شهری
locals U مکانی شهری
urbanised U شهری کردن
urban rug U قالی شهری
urbanises U شهری کردن
urbanising U شهری کردن
town meeting U انجمن شهری
interurban U داخل شهری
metropolitan U مادر شهری
suburban U برون شهری
phiadelphian U شهری ازامریکا
streetcar U تراموای شهری
urbanization U شهری سازی
streetcars U تراموای شهری
civil U خدمات شهری
townsfolk U مردم شهری
citify U شهری کردن
civil defense U پدافند ازمناطق شهری
drop letter U نامه پست شهری
sienna U نام شهری در ایتالیا
ephebe U شهری که از 81 تا 02 سال داشت
To lay siege to a city . U شهری را محاصره کردن
intercity train U قطار بین شهری
urbanity U اعتیاد بزندگی شهری
urbanism U اعتیاد بزندگی شهری
ley den U نام شهری در هلند
street car U راه اهن شهری
to patrol a town U شهری را گشت زدن
townswoman U دختر شهری فاحشه
trolley car U واگن برقی شهری
trolleybus U واگن برقی شهری
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
urban U مربوط به شهر مراکز شهری
inverness U اینورس نام شهری دراسکاتلند
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
intercity train U قطار بین شهری با توقف
liverpudlian U اهل لیورپول شهری ازانگلیس
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
town meeting U انجمن بلدی شورای شهری
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
mushroom city U شهری که زود ترقی میکند
Coventry U نام شهری است درانگلستان
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
exurb U ناحیه یا منطقهء خارج شهری
Urban tissue sites U سایت های بافت فرسوده شهری
urbiculture U مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
laodicean U شهری از فروغیه که دردیانت وسیاست ومانندانهافائزاست
streetwise U ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
county borouh U شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد
derby U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
wilton U نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
derbies U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
corporate town U شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
dry town U شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
domestic intercity freight traffic U حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
municipium U شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
bogota U نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Reihan U ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Lenkoran medallion U ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
Tianjan U شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com