English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glassful U بقدر یک لیوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
as much as U بقدر,
roomful U بقدر یک اتاق پر
roomfuls U بقدر یک اتاق پر
sackful U بقدر یک گونی
for U درمدت بقدر
plateful U بقدر یک بشقاب
plentifully U بقدر کفایت
plates U بقدر یک بشقاب
plate U بقدر یک بشقاب
to the number of 0 U بقدر هفتاد
spadeful U بقدر یک بیل
skep U بقدر یک سبد
pocketfuls U بقدر یک جیب
pocketful U بقدر یک جیب
platefuls U بقدر یک بشقاب
adequately U بقدر کافی
sufficiently <adv.> U بقدر کافی
adequately [sufficiently] <adv.> U بقدر کافی
sufficiently U بقدر کفایت
sufficiently <adv.> U بقدر کفایت
pail U بقدر یک سطل
pails U بقدر یک سطل
adequately [sufficiently] <adv.> U بقدر کفایت
shovelful U بقدر یک بیلچه
mugging U لیوان
mugs U لیوان
tun U لیوان
water glass U لیوان اب
burgundy glass U لیوان
a glass of water U یک لیوان آب
mugged U لیوان
mug U لیوان
tumblers U لیوان
glass U لیوان
tumbler U لیوان
glass U لیوان یخ
pricked U زخم بقدر سرسوزن
prick U زخم بقدر سرسوزن
teacupful U بقدر یک فنجان چای
pricking U زخم بقدر سرسوزن
pricks U زخم بقدر سرسوزن
i have had sufficientfor U بقدر کفایت خوردم
glassful U مظروف یک لیوان
The glass is full of water. U لیوان پر از آب است
tumbler U لیوان [شفاف]
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
paper cup U لیوان کاغذی
lidding film U کلاهک لیوان
rummer U لیوان مشروب
lidding film U سرپوش لیوان
scoop U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scoops U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scooped U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scooping U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
here is bread in plenty U نان بقدر کفایت هست
tablespoonfuls U بقدر یک قاشق سوپ خوری
it is plenty good enough U بقدر کفایت خوب است
teaspoonsful U بقدر یک قاشق چای خوری
tablespoonsful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
tablespoonful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoonful U بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonfuls U بقدر یک قاشق چای خوری
duly U حسب الوفیفه بقدر لازم
Empty this glass of water. U این لیوان آب راخالی کن
mug U لیوان بدون دسته
monomolecular U دارای صخامت بقدر یک ملکول یک ملکولی
beakers U فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
beaker U فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
My tea is not cool enough to drink. U چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
stein U لیوان دسته دار ابجو خوری
He emptied the glass to the last drop . U لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
highball U یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
tun U بقدر یک بشکه ادم یا چیز بشکه مانند
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
wineglass U لیوان شراب پیمانه شراب
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com