Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Here ist my driving licence card.
بفرمائید این گواهینامه رانندگی من است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Here is my driving licence.
بفرمائید، این گواهینامه من.
driving licence
U
گواهینامه رانندگی
driving licences
U
گواهینامه رانندگی
driving licenses
U
گواهینامه رانندگی
to pass your driver's license test at the first attempt
U
آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
Please come up .
U
بفرمائید بالا
That way please!
U
بفرمائید به آن طرف !
This way, please !
U
بفرمائید از این طرف !
This way please. store across the street.
U
بفرمائید از این طرف
Here ist my Green card.
بفرمائید این کارت سبز من است.
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
diploma
U
گواهینامه
certificates
U
گواهینامه
affidavit
گواهینامه
diplomas
U
گواهینامه
certificate
U
گواهینامه
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
marriage line
U
گواهینامه ازدواج
affidavits
U
سوگندنامه گواهینامه
affidavy
U
سوگندنامه گواهینامه
debenture
U
گواهینامه گمرکی
certificate of origin
U
گواهینامه مبداء
share warrant
U
گواهینامه سهام
airworthiness certificate
U
گواهینامه صلاحیت پرواز
clearance
U
گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
drive
U
رانندگی کردن
drives
U
رانندگی کردن
chauffeur
U
رانندگی کردن
chauffeured
U
رانندگی کردن
wheel gloves
U
دستکش رانندگی
chauffeuring
U
رانندگی کردن
motoring offences
U
جرائم رانندگی
staging
U
رانندگی کالسکه
radius of action
U
ناحیه رانندگی
driving
U
موثر رانندگی
driving experience
U
تجربه رانندگی
chauffeurs
U
رانندگی کردن
to drive a car
U
رانندگی کردن خودرویی
drunken driving
U
رانندگی در حال مستی
There is nothing to be afraid of in driving.
رانندگی که ترس ندارد.
He drives recklessly.
U
بی احتیاط رانندگی می کند
karting
U
رانندگی با اتومبیل کوچک
traffic court
U
دادگاه تخلفات رانندگی
road traffic offences
U
جرائم راهنمایی و رانندگی
vehicle registration office
U
اداره راهنمایی و رانندگی
department of motor vehicles
[DMV]
[American E]
U
اداره راهنمایی و رانندگی
drive
U
رانندگی ارابه مسابقهای
drives
U
رانندگی ارابه مسابقهای
pull ahead
U
جلو زدن
[در رانندگی]
to drive on dimmed
[dipped]
headlights
U
با نور پایین رانندگی کردن
Road signs
U
علائم راهنمایی و رانندگی جاده
reduced lighting
U
حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
traffic court
U
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
U
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
iceboat
U
قایق مخصوص رانندگی روی سطح یخزده
to jink
[colloquial]
[British English]
U
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com