English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supervisory U بعنوان بررسی کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
surveying officer U افسر بررسی کننده
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basics U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inferences U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inference U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
leap frog test U و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
by way of U بعنوان
undwe the t. of U بعنوان
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
under cover of frind ship U بعنوان دوستی
under the plea of U بعنوان به بهانه
preparatorily U بعنوان تهیه
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pattern U بعنوان الگو بکاربردن
armlet U بازوبند [بعنوان جواهر]
under the notion of U بعقیده بفکر بعنوان
co-opting U بعنوان همقطار پذیرفتن
patterns U بعنوان الگو بکاربردن
co-opted U بعنوان همقطار پذیرفتن
co optation U پذیرفتن بعنوان همکار
co option U پذیرفتن بعنوان همکار
surcharges U بعنوان جریمه گرفتن
surcharge U بعنوان جریمه گرفتن
co opt U بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opt U بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opts U بعنوان همقطار پذیرفتن
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
bait fish U ماهی کوچک بعنوان طعمه
under the guize of U بعنوان به بهانه درهیئت درزی
to take something as a joke U چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
on the score of neglect U بعنوان غفلت ازاین بابت
I pulled him by the ears. U گوشش را کشیدم ( بعنوان تنبیه )
marks U بعنوان سیگنال استفاده میکند
parent U بعنوان والدین عمل کردن
as U بهمان اندازه بعنوان مثال
sit-in U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
instance U بعنوان مثال ذکر کردن
historicize U بعنوان تاریخ نشان دادن
sit-ins U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
tax incentive U مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی
to present oneself [as] U خود را اهداء کردن [بعنوان]
record as target U ثبت کردن بعنوان هدف
instances U بعنوان مثال ذکر کردن
Mountaineering . Mountain - climbing . U کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink . U قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
sit in U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
taskwork U کاری که بعنوان وفیفه انجام میشود
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
to tutor U بعنوان معلم سرخانه کار کردن
to lose something U چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
to forfeit something U چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
officiated U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
lapboard U تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
officiate U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
to lose something U مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
tail group U مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
prototype U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototypes U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
bucktail U نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
To stipulate. U شرط کردن (بعنوان شرایط قرار دادن )
to forfeit something U مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
He has been exposed as a traitor. U هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
The letter is addressed to you . U نامه بعنوان شما نوشته شده است
pattern U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
patterns U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
cyclic redundancy check U بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
bag U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
sprag U قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
eryngo U ریشه شقاقل که بعنوان مقوی باء مصرف میشود
bags U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
. Why,what was the harm? U چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
queen of U دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
Pickles are often eaten as a relish . U خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
lupulin U خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
writes U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
head hunt U بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
bug U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
treasury stock U سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
bugs U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
baseboard U چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
head U طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
aperitif U نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
fumigant U ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
designated hitter U بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
mulches U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
cut-out U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cereal U حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
mulch U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
amphetamines U مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
land plaster U صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
Perspex U خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
amphetamine U مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
cut-outs U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
prize fellow U شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
cereals U حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
grand tours U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
cryoelectronic storage U یک وسیله ذخیره شامل موادی که در دماهای بسیار پایین بعنوان هادیهای عالی عمل می کنند
grand tour U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
scrim U پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
ramdrive.sys U در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
to regard somebody [something] as something U کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
under the veil of religion U درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
bituminous paint U رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
check U بررسی
inquiries U بررسی
reviews U بررسی
review U بررسی
checked U بررسی
checks U بررسی
surveillance U بررسی
deliberations U بررسی
inquiry U بررسی
deliberation U بررسی
reviewing U بررسی
survey U بررسی
examination U بررسی
vetting U بررسی
investigations U بررسی
examinations U بررسی
surveys U بررسی
studies U بررسی
probed U بررسی
investigation U بررسی
probe U بررسی
scrutiny U بررسی
study U بررسی
surveyed U بررسی
studying U بررسی
checking U بررسی
probes U بررسی
handling U بررسی
input/output U بررسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com