Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exemplarily
U
بطور نمونه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pattern
U
بطور نمونه ساختن
patterns
U
بطور نمونه ساختن
Other Matches
modules
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
U
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling
U
نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample
U
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
precedent
U
نمونه
precedents
U
نمونه
exemplar
U
نمونه
formats
U
نمونه
format
U
نمونه
instance
U
نمونه
patterns
U
نمونه
examples
U
نمونه
example
U
نمونه
progenitor
U
نمونه
progenitors
U
نمونه
exemplars
U
نمونه
paradigm
U
نمونه
sampled
U
نمونه
schema
U
نمونه
schemata
U
نمونه
representatives
U
نمونه
types
U
نمونه
typed
U
نمونه
type
U
نمونه
sample
U
نمونه
paradigms
U
نمونه
typicalness
U
نمونه
strickle
U
نمونه
representative
U
نمونه
copied
U
نمونه
paragons
U
نمونه
specimens
U
نمونه
specimen
U
نمونه
copies
U
نمونه
sampling
U
نمونه
pattern
U
نمونه
copying
U
نمونه
copy
U
نمونه
copyslip
U
نمونه
ensample
U
نمونه
foretype
U
نمونه
calligraph
U
نمونه
forme
U
نمونه
breadboard
U
نمونه
paragon
U
نمونه
modules
U
نمونه
model
U
نمونه
modelled
U
نمونه
models
U
نمونه
modeled
U
نمونه
module
U
نمونه
instances
U
نمونه
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
unknown sample
U
نمونه مجهول
prototypes
U
نمونه ازمایشی
typal
U
شبیه نمونه
typical galaxy
U
کهکشان نمونه
typical sample
U
نمونه نوعی
typification
U
تعیین نمونه
typicality
U
نمونه علامت
emulation
U
نمونه سازی
archetype
U
نمونه اولیه
type of use
U
نمونه کاربرد
samples
U
نمونه کالا
vial
U
شیشه نمونه
work sample
U
نمونه کار
tokenism
U
نمونه نمایی
pieces
U
سکه نمونه
archetypes
U
نمونه اولیه
cells
U
فرف نمونه
piece
U
سکه نمونه
patterning
U
نمونه سازی
cell
U
فرف نمونه
tokenism
U
نمونه کاری
coring
U
نمونه گیری
sampling
U
نمونه برداری
sampling
U
نمونه گیری
phony
U
مدل یا نمونه
pilot model
U
نمونه ازمایشی
modeling
U
نمونه سازی
pilot plant
U
کارگاه نمونه
pilot plant
U
کارخانه نمونه
pilot production
U
تولید نمونه
standard
U
نمونه قانونی
probability sample
U
نمونه احتمالاتی
protoplast
U
نمونه اصل
core sample
U
نمونه استوانهای
emulator
U
نمونه ساز
exemplification
U
نمونه اوری
exemplum
U
مثال نمونه
for example
U
برای نمونه
foretype
U
نمونه قبلی
by the square
U
مطابق نمونه
free sample
U
نمونه مجانی
breadboard
U
نمونه تابلویی
g
U
نمونه معیار
biased sample
U
نمونه سودار
holotype
U
نمونه شاخص
ladle samble
U
نمونه پاتیل
demo
U
نمونه نمایشی
pattern making
U
نمونه سازی
prototyping
U
ساخت یک نمونه
quota sample
U
نمونه سهمیه
typified
U
نمونه بودن
typified
U
نمونه دادن
screamer
U
نمونه بسیارخوب
sight form
U
نمونه رصد
specimen signature
U
نمونه امضاء
gauges
U
سنجیدن نمونه
gauged
U
سنجیدن نمونه
gauge
U
سنجیدن نمونه
test model
U
نمونه ی ازمایش
test piece
U
نمونه ازمایشی
standards
U
نمونه قانونی
test piece
U
نمونه ازمایش
test specimen
U
نمونه ازمایشی
test specimen
U
نمونه ازمایش
test specimen
U
نمونه ی ازمایش
parables
U
قیاس نمونه
typifies
U
نمونه دادن
typifies
U
نمونه بودن
typify
U
نمونه دادن
random sample
U
نمونه تصادفی
reference pilot
U
نمونه مرجع
representative sample
U
نمونه معرف
sample cell
U
فرف نمونه
sample data
U
داده نمونه
sample distribution
U
توزیع نمونه
sample size
U
حجم نمونه
sample size
U
بزرگی نمونه
samplery
U
نمونه برداری
samplery
U
نمونه گیری
typifying
U
نمونه بودن
typifying
U
نمونه دادن
typify
U
نمونه بودن
parable
U
قیاس نمونه
sampler
U
نمونه بردار
sample
U
واحد نمونه
modeled
U
نمونه اصلی
poll
U
نمونه برداشتن
model
U
نمونه اصلی
typical
U
نمونه نوعی
typical
U
یک نمونه بارز
polled
U
نمونه برداشتن
copied
U
نمونه ساختن
prototype
U
نمونه اولیه
sample
U
نمونه گرفتن
modelled
U
نمونه اصلی
polls
U
نمونه برداشتن
sample
U
نمونه کالا
sampled
U
واحد نمونه
samplers
U
نمونه بردار
sample
U
نمونه قراردادن
sampled
U
نمونه قراردادن
sampled
U
نمونه کالا
models
U
نمونه اصلی
copies
U
نمونه ساختن
surveys
U
نمونه گیری
prototype
U
نمونه ازمایشی
copying
U
نمونه ساختن
per sample
U
طبق نمونه
prototypes
U
نمونه اولیه
prototypes
U
نمونه نخستین
sampled
U
نمونه گرفتن
portfolio
U
نمونه محصول
surveyed
U
نمونه گیری
survey
U
نمونه گیری
copy
U
نمونه ساختن
prototype
U
نمونه نخستین
she was a model of besuty
U
نمونه زیبایی بود
cluster sampling
U
نمونه گیری خوشهای
split ring
U
فنر نمونه گیر
autopolling
U
خود نمونه برداری
activity sampling
U
نمونه گیری از فعالیت
sampling unit
U
واحد نمونه گیری
nonrandom sample
U
نمونه غیر تصادفی
auger
U
مته نمونه برداری
split spoon
U
قاشق نمونه برداری
stratified sampling
U
نمونه گیری لایهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com