Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
connect in parallel
U
بطور موازی اتصال دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
connect in series
U
بطور سری اتصال دادن
parallel connection
U
اتصال موازی
series parallel connection
U
اتصال سری- موازی
series parallel connection
U
اتصال زنجیری- موازی
branch extension
U
اتصال موازی فرعی
multiple transformer
U
مبدل با اتصال موازی
series parallel dimming
U
اتصال زنجیری- موازی لامپها
magnetic shunt
U
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
paralleling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallels
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
enhance
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhanced
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
scsi
U
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
enhancing
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
small computer systems interface
U
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
force displaced in parallel
U
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
piggybacks
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggyback
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
epp
U
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
serials
U
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serial
U
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
collimate
U
موازی قرار دادن
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
to switch on
U
اتصال دادن جریان دادن
parallel
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple
U
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
MIMD
U
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt
U
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
operate
U
اتصال دادن
synchronised
U
با هم اتصال دادن
interconnect
U
با هم اتصال دادن
interconnect
U
اتصال دادن
interconnected
U
اتصال دادن
interconnects
U
با هم اتصال دادن
interconnecting
U
با هم اتصال دادن
to make contact
U
اتصال دادن
interconnected
U
با هم اتصال دادن
interconnects
U
اتصال دادن
interconnecting
U
اتصال دادن
operated
U
اتصال دادن
synchronizes
U
با هم اتصال دادن
operates
U
اتصال دادن
to put through
U
اتصال دادن به
bridge
U
اتصال دادن
synchronize
U
با هم اتصال دادن
bridged
U
اتصال دادن
synchronising
U
با هم اتصال دادن
bridges
U
اتصال دادن
synchronises
U
با هم اتصال دادن
interconnected
U
با یکدیگر اتصال دادن
connect through
U
از وسط اتصال دادن
full fusion welding
U
جوش دادن اتصال
splicing
U
اتصال دادن با جوش
interconnect
U
با یکدیگر اتصال دادن
inosculate
U
بهم اتصال دادن
earths
U
به زمین اتصال دادن
spliced
U
اتصال دادن با جوش
interconnecting
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnects
U
با یکدیگر اتصال دادن
splices
U
اتصال دادن با جوش
interdigitate
U
بهم اتصال دادن
earth
U
به زمین اتصال دادن
splice
U
اتصال دادن با جوش
interlocks
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlock
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlocking
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlocked
U
اتصال دادن تزویج شدن
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
plugging
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plug
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
mine mooring
U
اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند
plugs
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
collimate
U
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
put someone up
U
به کسی بطور موقتی جا دادن
whop
U
بطور قاطع شکست دادن
emblematize
U
بطور کنایه نشان دادن
to cast a lurid light on
U
بطور ترسناک یا غم انگیزشرح دادن
to melted in to another form
U
بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
To explain something in detail .
U
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
mutualize
U
بطور مشترک امری را انجام دادن همزیستی کردن
gradate
U
بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
shunted
U
موازی موازی فرعی
shunt
U
موازی موازی فرعی
shunts
U
موازی موازی فرعی
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
connects
U
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connect
U
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
out lawry
U
طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
joint
U
بند بند کردن اتصال دادن بند
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
parallels
U
موازی
paralleling
U
موازی
parallelled
U
موازی
parallelling
U
موازی
parallel
U
موازی
coaxial
U
موازی
shunted
U
موازی
shunts
U
موازی
shunt
U
موازی
paralleled
U
موازی
two parallel lines
U
دو خط موازی
parallel ruler
U
خط کش موازی
parallel port
U
درگاه موازی
parallelling
U
برابر خط موازی
parallel printer
U
چاپگر موازی
pyeonhi seogi
U
موازی ایستادن
parallel run
U
اجرای موازی
parallel
U
برابر خط موازی
parallel reading
U
خواندن موازی
parallel printing
U
چاپ موازی
parallel processing
U
پردازش موازی
parallel processor
U
موازی پرداز
parallel processor
U
پردازنده موازی
parallel cells
U
یاختههای موازی
serioprallel
U
دنبالهای و موازی
parallel adder
U
افزایشگر موازی
doube bead
U
گچ بری موازی
parallel access
U
دستیابی موازی
running in parallel
U
پردازش موازی
machinist vise
U
گیره موازی
shunt capacitor
U
خازن موازی
shunt element
U
عنصر موازی
parallel circuit
U
مدار موازی
parallel column
U
ستونهای موازی
parallel operation
U
عملیات موازی
parallel operation
U
عملکرد موازی
parallel operation
U
عمل موازی
parallel interface
U
رابط موازی
parallel feed
U
خورد موازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com