English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1398 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holily U بطور مقدس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sacredly U بطور مقدس یا محترم
Other Matches
halidom U چیز مقدس جای مقدس
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
holiest U مقدس
inviolable U مقدس
saint U مقدس
heavenly minded U مقدس
saintly U مقدس
saints U مقدس
hallowed U مقدس
sanctimonious U مقدس
sacred U مقدس
holy U مقدس
venerable U مقدس
sanctified U مقدس
prayerful U مقدس
holier U مقدس
numinous U مقدس
sacrosanct U مقدس
st.michael U پطرس مقدس
relic U اثار مقدس
stoup U قدح اب مقدس
hallow U مقدس کردن
Mashhad U هر مقدس مشهد
Holy Father U پدر مقدس
fiestas U روز مقدس
halidome U چیز مقدس
moralistic U خشکه مقدس
Holy Weeks U هفتهی مقدس
fiesta U روز مقدس
Holy Week U هفتهی مقدس
sanctimony U مقدس نمایی
sancify U مقدس شمردن
sanctified airs U مقدس نمایی
sanctimoniousness U مقدس نمایی
SS U مخفف مقدس
St U مخفف مقدس
halidome U جای مقدس
sanctimonious U مقدس نما
Holly Sepulchre U مقبره مقدس
dedication cross U صلیب مقدس
Holy Writ U کتاب مقدس
sacred books U کتابهای مقدس
sacred places U جاهای مقدس
hagiology U ادبیات مقدس
scripture U کتاب مقدس
innocent U مبرا مقدس
holyday U روز مقدس
saint U مقدس شمردن
shrines U جای مقدس
the Holy Trinity U تثلیت مقدس
saints U مقدس شمردن
sanctuary U جایگاه مقدس
sanctuaries U جایگاه مقدس
scriptures U کتاب مقدس
tartuffe U خشکه مقدس
tartuffe U مقدس ریایی
tartufe U خشکه مقدس
shrine U جای مقدس
relics U اثار مقدس
the holy U کتاب مقدس
holy legislator U شارع مقدس
tartufe U مقدس ریایی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
pontify U خودرا مقدس نمودن
biblical U مطابق کتاب مقدس
biblical U وابسته به کتاب مقدس
religiosity U خشکه مقدس بودن
altar-table U میز مقدس در کلیسا
anointment U تقدیس با روغن مقدس
guaiacum U عودالانبیاء درخت مقدس
it say in the bible that U در کتاب مقدس میگوید
sanctum U قدس جایگاه مقدس
mitzvah U حکم کتاب مقدس
mitsvot U حکم کتاب مقدس
hermeneutic U ایین تفسیرکتاب مقدس
postil U تفسیر کتاب مقدس
bibliolatry U پرستش کتاب مقدس
pali U زبان مقدس بودائیان
martinmas U جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
apis U گاو مقدس مصریان قدیم
buretto U تنگ مخصوص شراب مقدس
altar of credence U [جایگاه نان و شراب مقدس]
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
it is said in the bible that U در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
buret U تنگ مخصوص شراب مقدس
to U مادریک کلمه مقدس است
veda U کتاب مقدس باستانی هند
vedic U وابسته به وداکتاب مقدس هندو
lignum vitae U درخت مقدس خشب الانبیاء
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
bible U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bibles U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
midrash U تفسیر کتاب مقدس یهود
hermeneutics U علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
feretory U [صندوق آثار مقدس کلیسا]
vulgate U نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
revised version U ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
zion U کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
it say in the bible that U درکتاب مقدس گفته شده است
enshrine U ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
credence U [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
lector U قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
i saw this p in the scripture U این فقره را در کتاب مقدس دیدم
lectionary U ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
incisively U بطور نافذ بطور زننده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially U بطور جنگی بطور نظامی
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
reliquaries U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
paradigm U ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
reliquary U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
paradigms U ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
franciscan U وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
lower criticism U انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
scripturalism U اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
grey friar U عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
inspirationist U کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
ampullae niche U [طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
pierian spring U الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
futurism U اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
bibles U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
bible U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
altar of repose U [طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
sangraal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
fundamentalist U کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
sangreal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
blue laws U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
isagogics U گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
blue law U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
iconostasis U [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
methuselah U " متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
patron saints U امام یا شخص مقدس حامی شخص
patron saint U امام یا شخص مقدس حامی شخص
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
capitulary U کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
streakily U بطور خط خط
confusedly U بطور در هم و بر هم
lastingly U بطور پا بر جا
wetly U بطور تر
flabbily U بطور شل و ول
loosely U بطور شل یا ول
meanly U بطور بد
transtively U بطور
atilt U بطور کج
elliptically U بطور مستتر
emblematically U بطور کنایه
prevalently U بطور شایع
editorially U بطور چاپی
destructively U بطور مهلک
durably U بطور مداوم
contagiously U بطور مسری
durably U بطور مستمر
emotively U بطور مهیج
excitingly U بطور مهیج
primely U بطور اعلی
erringly U بطور غلط
errantly U بطور سرگردان
compulsorily U بطور اجباری
problematically U بطور مشکوک
emptily U بطور پوج
connectedly U بطور متصل
consumedly U بطور زیاد
emptily U بطور خالی
queerly U بطور مرتب
contrarily U بطور متضاد
declaredly U بطور اعلام
quartan U بطور چهارگانه
prolifically U بطور بارخیز
disconnectedly U بطور منفصل
deplorably U بطور اسفناک
discernibly U بطور معلوم
punningly U بطور جناس
disagreeably U بطور نامطبوع
dingily U بطور تیره
detestably U بطور منفور
destructively U بطور مخرب
desultorily U بطور بی ترتیب
raggelly U بطور ناهموار
rankly U بطور فاسد
regally U بطور شاهوار
digressively U بطور منحرف
doubliy U بطور مضاعف
raggedly U بطور ناهموار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com