Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
expansibly
U
بطور قابل انبساط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tensile
U
قابل انبساط
expandable
U
قابل انبساط
expansile
U
قابل انبساط
ductile
U
قابل انبساط شکل پذیر
expanding cement
U
سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
capably
U
بطور قابل
justifiably
U
بطور قابل تبرئه
justifiably
U
بطور قابل تصدیق
admissibleness
U
بطور قابل قبول
flexibly
U
بطور قابل انحناء
considerably
U
بطور قابل ملاحظه
remarkably
U
بطور قابل ملاحظه
interchangeably
U
بطور قابل معاوضه
noteworthily
U
بطور قابل ملاحظه
objectionably
U
بطور قابل اعتراض
divisibly
U
بطور قابل تقسیم
extricably
U
بطور قابل تخلیص
explosively
U
بطور قابل احتراق
interestingly
U
بطور قابل توجه
perceptibly
U
بطور قابل درک
laudably
U
بطور قابل ستایش
reliably
U
بطور قابل اعتماد
habitably
U
بطور قابل سکونت
imaginably
U
بطور قابل تصور
separably
U
بطور قابل تفکیک
imputably
U
بطور قابل اسناد
improvably
U
بطور قابل ترقی
inheritably
U
بطور قابل توارث
estimably
U
بطور قابل احترام
eligibly
U
بطور قابل قبول
excusably
U
بطور قابل عفو
aposematically
U
بطور قابل گوشزد
practicably
U
بطور قابل عبور
praiseworthily
U
بطور قابل ستایش
presentably
U
بطور قابل معرفی
tolerably
U
بطور قابل تحمل
heritably
U
بطور قابل توارث
comparably
U
بطور قابل مقایسه
questionably
U
بطور قابل تردید
inaccessibly
U
بطور غیر قابل دسترسی
angular adjustable
قابل تنظیم بطور زاویه ای
inimitably
U
بطور غیر قابل تقیلد
impregnably
U
بطور غیر قابل تسخیر
inalienably
U
بطور غیر قابل انتقال
incalculably
U
بطور غیر قابل تخمین
irremeable
U
بطور غیر قابل برگشت
notably
U
بطور برجسته یا قابل ملاحظه
immeasurably
U
بطور غیر قابل پیمایش
admissibly
U
بطور قابل قبول چنانکه روا
incorruptibly
U
با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
irreclaimably
U
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
inaccessibily
U
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
expansion
U
انبساط
dilatation
U
انبساط
distensions
U
انبساط
distentions
U
انبساط
pleasures
U
انبساط
stretches
U
انبساط
stretched
U
انبساط
stretch
U
انبساط
pleasure
U
انبساط
extension
U
انبساط
extensions
U
انبساط
strains
U
انبساط
strain
U
انبساط
expansion loop
U
خم انبساط
distension
U
انبساط
expansion joint
U
درز انبساط
tensions
U
قوه انبساط
free expansion
U
انبساط ازاد
cubical expansion
U
انبساط حجمی
companding
U
انبساط تراکم
heat expansion
U
انبساط حرارت
expansion diaphragm
U
دیاگرام انبساط
expansion
U
گسترش انبساط
evolution of heat
U
انبساط حرارتی
coefficient of expansion
U
ضریب انبساط
creep limit
U
حد انبساط دائمی
expansion
U
انبساط بسط
tension
U
قوه انبساط
expandability
U
قابلیت انبساط
expansibility
U
قابلیت انبساط
dilation of time
U
انبساط زمان
expansion coefficient
U
ضریب انبساط
diastole
U
انبساط قلبی
dilatation
U
انبساط حرارتی
dilatability
U
انبساط پذیری
thermal expansion
U
انبساط حرارتی
inextension
U
عدم انبساط
expansiveness
U
انبساط پذیری
expansion point
U
درز انبساط
distensible
U
انبساط پذیر
distensibility
U
قابلیت انبساط
expansion rate
U
اهنگ انبساط
expansion of universe
U
انبساط جهان
dilatation
U
درز انبساط
expansion heat
U
حرارت انبساط
inextensibility
U
انبساط ناپذیری
invar struts
U
قطعات فلزی ضد انبساط
elater
U
خاصیت انبساط و گسترش
characteristic expansion time
U
زمان شاخص انبساط
nephelauxetic effect
U
اثر انبساط ابرالکترونی
brake expander mechanism
U
مکانیزم انبساط ترمز
coefficient of thermal expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
dilatability
U
قابلیت انبساط یا اتساع
expansible
U
کش امدنی انبساط پذیر
thermal coefficient of expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
d.muscle
U
ماهیچه انبساط دهنده
strain limit
U
حد تناسب میان تنش و انبساط
extensometer
U
دستگاه اندازه گیری انبساط
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
dilatometer
U
دستگاه اندازه گیری انبساط حرارتی
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
volume change of concrete
U
تغییر حجم بتن حاصل ازانقباض و انبساط
diastasis
U
استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
fixed bridge
U
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
invar
U
الیاژی از نیکل و اهن باضریب انبساط حرارتی نزدیک صفر
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
achalasia
U
عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
joule kelvin effect
U
انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
compensating port
U
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
confusedly
U
بطور در هم و بر هم
flabbily
U
بطور شل و ول
streakily
U
بطور خط خط
atilt
U
بطور کج
loosely
U
بطور شل یا ول
meanly
U
بطور بد
lastingly
U
بطور پا بر جا
transtively
U
بطور
wetly
U
بطور تر
nutritiously
U
بطور مغذی
tolerably
U
بطور میانه
briefly
U
بطور خلاصه
numerously
U
بطور متعدد
affectingly
U
بطور موثر
vitally
U
بطور ضروری
parenthetic
U
بطور معترضه
negligibly
U
بطور جزئی
movingly
U
بطور موثر
forcefully
U
بطور موثر
superficially
U
بطور سطحی
alternately
U
بطور متبادل
niceand
U
بطور رضایتبخش
to sum up
U
بطور خلاصه
concisely
U
بطور مختصر
numbly
U
بطور بیحس
impressively
U
بطور موثر
elaborately
U
بطور کامل
currently
U
بطور جاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com