Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
immemorially
U
بطور خیلی قدیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
immensurable
U
خیلی قدیم
from immemorial times
U
از زمان خیلی قدیم
immemorial
U
بسیار قدیم خیلی پیش
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
U
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
U
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
in a nutshell
U
بطور خیلی مختصر
teutonic
U
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
yore
U
در قدیم
the old world
U
بر قدیم
anciently
U
در قدیم
of old
U
قدیم
primitive
U
قدیم
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
emergency
U
خیلی خیلی فوری
In times past . In olden days .
U
درروزگاران قدیم
f. times
U
ایام قدیم
ancientry
U
عهد قدیم
the old ways
U
رسوم قدیم
the youth of the world
U
روزگارخیلی قدیم
the old testament
U
عهد قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
old world
U
دنیای قدیم
tzar
U
امپراطورروسیه قدیم
dateless
U
بسیار قدیم
pierian
U
در مقدونیه قدیم
babylon
U
شهر بابل قدیم
samson
U
قاضی قدیم اسرائیل
samaria
U
سامریه در فلسطین قدیم
proconsulship
U
مقام فرمانداری در رم قدیم
satrap
U
استاندار قدیم ایران
conservative
U
پیرو سنت قدیم
conservatives
U
پیرو سنت قدیم
conventionality
U
پیروی از سنت قدیم
carthage
U
شهر کارتاژ قدیم
Old Testament
U
پیمان یا وصیت قدیم
old english
U
زبان انگلیسی قدیم
proconsular
U
وابسته به فرمانداران رم قدیم
early
U
مربوط به قدیم عتیق
land grave
U
کنت قدیم المانی
It is an old saying that …
U
از قدیم گفته اند که ...
unites
U
سکه قدیم انگلیسی
uniting
U
سکه قدیم انگلیسی
earliest
U
مربوط به قدیم عتیق
kempo
U
تکنیک قدیم کاراته
unite
U
سکه قدیم انگلیسی
italic
U
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
iguanodont
U
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
triumvirate
U
یکی از سه زمامدار روم قدیم
nestorian
U
کلیسای نسطوری قدیم ایران
pandect
U
حقوق مدنی روم قدیم
tchigorin indian
U
دفاع هندی قدیم شطرنج
triumvirates
U
یکی از سه زمامدار روم قدیم
ecclesiast
U
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
triumvier
U
یکی از سه زمامدار روم قدیم
ra
U
خدای افتاب مصریان قدیم
fabliau
U
وابسته باشعار قدیم فرانسه
babel
U
شهر و برج قدیم بابل
the a of days
U
خدای سرمدی قدیم الایام
paleo arctic or palaeo
U
وابسته بشمال دنیای قدیم
saker
U
باز شکاری در اروپای قدیم
plebs
U
توده مردم روم قدیم
pony express
U
پست سریع السیر قدیم
paleo etc
U
وابسته بشمال دنیای قدیم
old indian defence
U
دفاع هندی قدیم شطرنج
paleethnology
U
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
mercury
U
یکی از خدایان یونان قدیم
old guard
U
صنوف صاحب اعتبار قدیم
Hamedan
U
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
propraetor
U
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
punic
U
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
sab
U
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
macaque
U
نوعی میمون دنیای قدیم
macaca
U
نوعی میمون دنیای قدیم
apis
U
گاو مقدس مصریان قدیم
doric
U
بسبک معماری قدیم یونان
lambrequin
U
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
doric
U
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
shekel
U
واحد وزن وپول بابل قدیم
hierology
U
علم خواندن خطوط قدیم مصر
essenism
U
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
lawmerchant
U
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
quadriga
U
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
classic
U
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
Whig
U
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Whigs
U
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
He is an old – timer at this club .
U
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
portcullises
U
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
paleontology
U
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
portcullis
U
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
sogdian
U
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
gambit of aleppo
U
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
mycenaean
U
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenian
U
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
archon
U
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
guard mount
U
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
propretor
U
کنسول فرماندار استان قدیم روم
atrium
U
اطاق میانی خانههای روم قدیم
classics
U
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
goth
U
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
pre chellean
U
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
protasis
U
نخستین قسمت درام قدیم رومی
hoplite
U
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
acinaces
U
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
canon low
U
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
scutum
U
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
elam
U
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
gutta
U
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
uncial
U
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
primogeniture
U
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
olympiad
U
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
modernism
U
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
staged
U
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
archeologic
U
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
paleontologist
U
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
paleolithic
U
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
lowboy
U
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
mesolithic
U
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
palafitte
U
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
yellow bile
U
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
exchange
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
azoth
U
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
exchanging
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
fasces
U
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
lawmerchant
U
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
routh
U
خیلی
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
many
U
خیلی
dammit
U
خیلی
copious
U
خیلی
highly
U
خیلی
to a large extent
U
خیلی
damn
U
خیلی
ten
U
خیلی
very little
U
خیلی کم
very
U
خیلی
far and away
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
not a few
U
خیلی ها
for long
U
خیلی
dumpiness
U
خیلی
villainous
U
خیلی بد
Many thanks!
U
خیلی ممنون!
bone dry
U
خیلی خشک
(as) old as the hills
<idiom>
U
خیلی قدیمی
well
U
خیلی خوب
number one
U
خیلی خوب
hit bottom
<idiom>
U
خیلی پست
extreme
U
خیلی زیاد
She is very pretentious.
U
خیلی ادعادارد
pluperfect
U
خیلی عالی
really wicked
U
خیلی محشر
really sick
U
خیلی محشر
far
U
زیاد خیلی
nifty
U
خیلی خوب
wells
U
خیلی خوب
(a) snap
<idiom>
U
خیلی ساده
tickled pink
<idiom>
U
خیلی شادوخوشحال
very light
U
خیلی سبک
hand in glove
U
خیلی نزدیک
in seventh heaven
<idiom>
U
خیلی خوشحال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com