English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (698 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uptilt U بطرف بالا کج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
Other Matches
skyward U بطرف اسمان بطرف بالا
upward U بطرف بالا
upgrade U بطرف بالا
upwards U بطرف بالا
upgrading U بطرف بالا
atop U بطرف بالا
upgrades U بطرف بالا
upgraded U بطرف بالا
upthrust U حرکت بطرف بالا
upstroke U خط منبسط بطرف بالا
upwell U بطرف بالا رفتن
upstroke U حرکت قلم بطرف بالا
overhand U بازی با دست بطرف بالا
upload U نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
evanesce U بطرف صفر میل کردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
to push down U بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
to fold up U به بالا کج کردن [مهندسی]
to turn up [collar] U به بالا کج کردن [مهندسی]
to tilt up U به بالا کج کردن [مهندسی]
to hinge up U به بالا کج کردن [مهندسی]
bucks U بالا پریدن وقوز کردن
souffles U پف کردن یا بالا امدن غذا
souffle U پف کردن یا بالا امدن غذا
soufflTs U پف کردن یا بالا امدن غذا
buck U بالا پریدن وقوز کردن
elate U بالا بردن محفوظ کردن
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
overestimate U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimated U غلو کردن دست بالا گرفتن
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
overestimates U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimating U غلو کردن دست بالا گرفتن
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
to reject something with a shrug [of the shoulders] U با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
at U بطرف
in- U بطرف
in U بطرف
levo U بطرف چپ
into U بطرف
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
pakkorro U بطرف بیرون
apporro U بطرف جلو
aport U بطرف چپ کشتی
coastwards U بطرف ساحل
home U بطرف خانه
forwards U بطرف جلو
manward U بطرف انسان
mesail U بطرف وسط
abaft U بطرف عقب
onwards U بطرف جلو
on U بعلت بطرف
riverward U بطرف رودخانه
heavenward U بطرف اسمان
mediad U بطرف وسط
cephalad U متمایل بطرف سر
cityward U بطرف شهر
coastward U بطرف ساحل
mesal U بطرف وسط
to win over to one's side U بطرف خوداوردن
orient U بطرف خاوررفتن
eastwards U بطرف مشرق
earthwards U بطرف زمین
earthward U بطرف زمین
toward U بطرف نسبت به
downwards U بطرف پائین
to U بطرف روبطرف
orients U بطرف خاوررفتن
with U بطرف درجهت
dorsad U بطرف پشت
frontward U بطرف جلو
orienting U بطرف خاوررفتن
to the east of U بطرف مشرق
edgewise U بطرف لبه
homeward U بطرف منزل
homes U بطرف خانه
frontwards U بطرف جلو
rearward U بطرف عقب
edgeways U بطرف جلوباشد
without U بطرف خارج
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
nobbling U بطرف خود اوردن
athwart U از طرفی بطرف دیگر
outwards U بطرف خارج بیرونی
downstroke U ضربه بطرف پایین
adaxial U متمایل بطرف محور
gravitating U متمایل شدن بطرف
stern wards U بطرف عقب کشتی
fronting U بطرف جلو روکردن به
stern ward U بطرف عقب کشتی
gravitated U متمایل شدن بطرف
biteuro chagi U ضربه پا بطرف اریب
phototropism U گرایش بطرف نور
ashore U بکنار بطرف ساحل
gravitates U متمایل شدن بطرف
downswing U نوسان بطرف پایین
front U بطرف جلو روکردن به
gravitate U متمایل شدن بطرف
nobble U بطرف خود اوردن
leans U تکیه دادن بطرف
leaned U تکیه دادن بطرف
lean U تکیه دادن بطرف
astern U بطرف عقب پسین
northwardly U بطرف شمال شمالی
norther U بیشتر بطرف شمال
inwards or inward U بطرف داخل بباطن
northeastward U بطرف شمال شرقی
ap chagi U ضربه پا بطرف جلو
southern U جنوبا بطرف جنوب
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
southeastward U بطرف جنوب شرقی
cephalad U متمایل بطرف راس
deasil U متمایل بطرف راست
outward U بطرف خارج بیرونی
nobbles U بطرف خود اوردن
northwestwards U بطرف شمال غربی
inboard U بطرف مرکز کشتی
nobbled U بطرف خود اوردن
outcurve U انحنا یا خمیدگی بطرف خارج
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
strelli U غلت عقب بطرف بالانس
westwards U بسوی باختر بطرف مغرب
cockshy U پرتاب تیر بطرف هدف
cockshot U پرتاب تیر بطرف هدف
dextrorotation U گردش بطرف قطب راست
pulls U بطرف خود کشیدن کشش
pull U بطرف خود کشیدن کشش
transpose U بطرف دیگر معادله بردن
transposing U بطرف دیگر معادله بردن
westward U بسوی باختر بطرف مغرب
retrorse U بطرف پایین و عقب خم شده
transposes U بطرف دیگر معادله بردن
south wards U بطرف جنوب متمایل بجنوب
bate U بال زدن بطرف پایین
step turn U چرخش بطرف پایین تپه
soiuth ward U بطرف جنوب متمایل بجنوب
adductor U تمایل عضو بطرف محور
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
called shot U ضربه معین بطرف گوی یاکیسه یا هر دو
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
bind U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
comebacker U ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
levorotatory U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
binds U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
levorotary U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
capacole U چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
place kick U توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
downbeat U حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
lordosis U انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
to face somebody [something] U چهره خود را بطرف کسی [چیزی] گرداندن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
setl U زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
out and in U گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد
deflections U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
in and in U مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
leg break U بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
deflection U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
downwash U زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
transposition U انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
nose down U خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
retrorocket U راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
jet propulsion U جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tabbed flap U فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
compiled U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
backbone U مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbones U مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com