English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (643 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uptilt U بطرف بالا کج کردن
skyward U بطرف اسمان بطرف بالا
cockshy U پرتاب تیر بطرف هدف
cockshot U پرتاب تیر بطرف هدف
upgraded U بطرف بالا
upwards U بطرف بالا
upgrade U بطرف بالا
atop U بطرف بالا
upgrades U بطرف بالا
upward U بطرف بالا
upgrading U بطرف بالا
upwell U بطرف بالا رفتن
upstroke U خط منبسط بطرف بالا
upthrust U حرکت بطرف بالا
upstroke U حرکت قلم بطرف بالا
overhand U بازی با دست بطرف بالا
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
upload U نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
dusters U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
duster U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
brush back U پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
starboard U بطرف راست حرکت کردن
evanesce U بطرف صفر میل کردن
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
to push down U بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
foin U پرتاب کردن
unsling U پرتاب کردن
jettisons U پرتاب کردن
projected U پرتاب کردن
thrusts U پرتاب کردن
thrusting U پرتاب کردن
thrust U پرتاب کردن
pelt U پرتاب کردن
pitches U پرتاب کردن
let fly U پرتاب کردن
project U پرتاب کردن
projects U پرتاب کردن
jettisoning U پرتاب کردن
shoot U پرتاب کردن
shoots U پرتاب کردن
pelted U پرتاب کردن
jaculate U پرتاب کردن
skeet U پرتاب کردن
pelts U پرتاب کردن
jettisoned U پرتاب کردن
jettison U پرتاب کردن
pitch U پرتاب کردن
lobbed U باهستگی پرتاب کردن
shoot U پرتاب کردن گلوله
castaway U پرتاب کردن وزنه
lob U باهستگی پرتاب کردن
shoots U پرتاب کردن گلوله
lobbing U باهستگی پرتاب کردن
lobs U باهستگی پرتاب کردن
to launch a torpedo U اژدری پرتاب کردن
sling U زنجیردار پرتاب کردن
slinging U زنجیردار پرتاب کردن
to fire a torpedo U اژدری پرتاب کردن
slings U زنجیردار پرتاب کردن
launch a missile U موشک پرتاب کردن
jettisoning U پرتاب کردن به بیرون
spit U اب دهان پرتاب کردن
projectable U قابل پرتاب کردن
triggers U پرتاب کردن فشنگ
jettisons U پرتاب کردن به بیرون
unsling U از فلاخن پرتاب کردن
triggered U پرتاب کردن فشنگ
trigger U پرتاب کردن فشنگ
jettison U پرتاب کردن به بیرون
jettisoned U پرتاب کردن به بیرون
spits U اب دهان پرتاب کردن
jet U بخارج پرتاب کردن
jetted U بخارج پرتاب کردن
jetting U بخارج پرتاب کردن
jets U بخارج پرتاب کردن
castaways U پرتاب کردن وزنه
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
pash U بازور پرتاب کردن کوبیدن
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
skyrocketed U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slogs U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrocket U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoving U با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogged U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slog U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrockets U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoves U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoved U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shove U با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogging U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
squish U صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
pitch U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
send down U پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitches U پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch U پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurls U پرتاب کردن پرت کردن
hurled U پرتاب کردن پرت کردن
hurl U پرتاب کردن پرت کردن
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
to fold up U به بالا کج کردن [مهندسی]
to turn up [collar] U به بالا کج کردن [مهندسی]
to hinge up U به بالا کج کردن [مهندسی]
to tilt up U به بالا کج کردن [مهندسی]
buck U بالا پریدن وقوز کردن
souffles U پف کردن یا بالا امدن غذا
bucks U بالا پریدن وقوز کردن
souffle U پف کردن یا بالا امدن غذا
elate U بالا بردن محفوظ کردن
soufflTs U پف کردن یا بالا امدن غذا
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
overestimate U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimated U غلو کردن دست بالا گرفتن
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
overestimates U غلو کردن دست بالا گرفتن
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
overestimating U غلو کردن دست بالا گرفتن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
to reject something with a shrug [of the shoulders] U با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
in U بطرف
levo U بطرف چپ
at U بطرف
in- U بطرف
into U بطرف
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
forwards U بطرف جلو
on U بعلت بطرف
mediad U بطرف وسط
manward U بطرف انسان
eastwards U بطرف مشرق
mesail U بطرف وسط
toward U بطرف نسبت به
mesal U بطرف وسط
rearward U بطرف عقب
frontward U بطرف جلو
homeward U بطرف منزل
riverward U بطرف رودخانه
pakkorro U بطرف بیرون
home U بطرف خانه
homes U بطرف خانه
edgewise U بطرف لبه
frontwards U بطرف جلو
earthwards U بطرف زمین
earthward U بطرف زمین
downwards U بطرف پائین
dorsad U بطرف پشت
onwards U بطرف جلو
to U بطرف روبطرف
edgeways U بطرف جلوباشد
cephalad U متمایل بطرف سر
without U بطرف خارج
aport U بطرف چپ کشتی
to the east of U بطرف مشرق
abaft U بطرف عقب
apporro U بطرف جلو
orienting U بطرف خاوررفتن
coastwards U بطرف ساحل
with U بطرف درجهت
orient U بطرف خاوررفتن
heavenward U بطرف اسمان
coastward U بطرف ساحل
cityward U بطرف شهر
to win over to one's side U بطرف خوداوردن
orients U بطرف خاوررفتن
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
gravitating U متمایل شدن بطرف
southeastward U بطرف جنوب شرقی
biteuro chagi U ضربه پا بطرف اریب
northeastward U بطرف شمال شرقی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com