English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skyward U بطرف اسمان بطرف بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heavenward U بطرف اسمان
upward U بطرف بالا
upgraded U بطرف بالا
upgrading U بطرف بالا
upgrade U بطرف بالا
upgrades U بطرف بالا
atop U بطرف بالا
upwards U بطرف بالا
upwell U بطرف بالا رفتن
uptilt U بطرف بالا کج کردن
upstroke U خط منبسط بطرف بالا
upthrust U حرکت بطرف بالا
upstroke U حرکت قلم بطرف بالا
overhand U بازی با دست بطرف بالا
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
upload U نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
in- U بطرف
into U بطرف
levo U بطرف چپ
in U بطرف
at U بطرف
with U بطرف درجهت
forwards U بطرف جلو
dorsad U بطرف پشت
manward U بطرف انسان
downwards U بطرف پائین
coastwards U بطرف ساحل
aport U بطرف چپ کشتی
apporro U بطرف جلو
without U بطرف خارج
to U بطرف روبطرف
cephalad U متمایل بطرف سر
on U بعلت بطرف
homeward U بطرف منزل
coastward U بطرف ساحل
cityward U بطرف شهر
earthward U بطرف زمین
earthwards U بطرف زمین
pakkorro U بطرف بیرون
home U بطرف خانه
edgeways U بطرف جلوباشد
mediad U بطرف وسط
mesail U بطرف وسط
mesal U بطرف وسط
abaft U بطرف عقب
to win over to one's side U بطرف خوداوردن
frontward U بطرف جلو
frontwards U بطرف جلو
homes U بطرف خانه
onwards U بطرف جلو
eastwards U بطرف مشرق
to the east of U بطرف مشرق
edgewise U بطرف لبه
riverward U بطرف رودخانه
toward U بطرف نسبت به
rearward U بطرف عقب
orient U بطرف خاوررفتن
orients U بطرف خاوررفتن
orienting U بطرف خاوررفتن
northeastward U بطرف شمال شرقی
norther U بیشتر بطرف شمال
northwardly U بطرف شمال شمالی
lean U تکیه دادن بطرف
outward U بطرف خارج بیرونی
northwestwards U بطرف شمال غربی
leans U تکیه دادن بطرف
cephalad U متمایل بطرف راس
leaned U تکیه دادن بطرف
outwards U بطرف خارج بیرونی
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
inboard U بطرف مرکز کشتی
ap chagi U ضربه پا بطرف جلو
ashore U بکنار بطرف ساحل
adaxial U متمایل بطرف محور
phototropism U گرایش بطرف نور
athwart U از طرفی بطرف دیگر
inwards or inward U بطرف داخل بباطن
biteuro chagi U ضربه پا بطرف اریب
fronting U بطرف جلو روکردن به
gravitate U متمایل شدن بطرف
nobbled U بطرف خود اوردن
gravitated U متمایل شدن بطرف
deasil U متمایل بطرف راست
astern U بطرف عقب پسین
nobbling U بطرف خود اوردن
nobbles U بطرف خود اوردن
front U بطرف جلو روکردن به
nobble U بطرف خود اوردن
stern wards U بطرف عقب کشتی
stern ward U بطرف عقب کشتی
southern U جنوبا بطرف جنوب
gravitating U متمایل شدن بطرف
gravitates U متمایل شدن بطرف
downstroke U ضربه بطرف پایین
southeastward U بطرف جنوب شرقی
downswing U نوسان بطرف پایین
pulls U بطرف خود کشیدن کشش
westwards U بسوی باختر بطرف مغرب
dextrorotation U گردش بطرف قطب راست
strelli U غلت عقب بطرف بالانس
starboard U بطرف راست حرکت کردن
retrorse U بطرف پایین و عقب خم شده
westward U بسوی باختر بطرف مغرب
soiuth ward U بطرف جنوب متمایل بجنوب
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
bate U بال زدن بطرف پایین
south wards U بطرف جنوب متمایل بجنوب
pull U بطرف خود کشیدن کشش
adductor U تمایل عضو بطرف محور
evanesce U بطرف صفر میل کردن
transposing U بطرف دیگر معادله بردن
cockshy U پرتاب تیر بطرف هدف
transposes U بطرف دیگر معادله بردن
transpose U بطرف دیگر معادله بردن
outcurve U انحنا یا خمیدگی بطرف خارج
cockshot U پرتاب تیر بطرف هدف
step turn U چرخش بطرف پایین تپه
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
levorotatory U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
levorotary U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
capacole U چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
bind U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
comebacker U ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
binds U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
to push down U بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
called shot U ضربه معین بطرف گوی یاکیسه یا هر دو
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
to face somebody [something] U چهره خود را بطرف کسی [چیزی] گرداندن
place kick U توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
downbeat U حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
lordosis U انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
deflection U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
in and in U مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
deflections U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
leg break U بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
out and in U گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد
nose down U خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
transposition U انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
downwash U زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
retrorocket U راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
sky-high U خیلی بالا در اسمان
sky high U خیلی بالا در اسمان
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
jet propulsion U جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
tabbed flap U فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ssquare rig U کشتی دکل دار دارای بادبان خم شده بطرف دکل
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
inflexed U منحنی یا کج شده بطرف داخل یا خارج و یابطرف پایین ویابطرف قطب و محور منحرف شده
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
pinch U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
pinches U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
up the river U سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
clear air turbulence U اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
chinaman U زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
eastern U ساکن شرق بطرف شرق
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
down U سوی پایین بطرف پایین
the blue U اسمان
skies U اسمان
the upper regions U اسمان
bluer U اسمان
tramps U اسمان جل
firmament U اسمان
tramped U اسمان جل
tramp U اسمان جل
heaven U اسمان
blue U اسمان
sky U اسمان
hypethral U رو به اسمان
height U اسمان
heights U اسمان
welkin U اسمان
on high U به اسمان
bluest U اسمان
on high U در اسمان
heavens U اسمان
bluest U اسمان نیلگون
bluer U اسمان نیلگون
blue U اسمان نیلگون
the kingdom of heaven U ملکوت اسمان
sky scaper U اسمان خراش
primum mobile U اسمان دهم
planetarium U اسمان نما
planetariums U اسمان نما
loft U کبوترخانه اسمان
skiey U اسمان وار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com