Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rounded
U
بصورت عدد صحیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aright
<adv.>
U
بصورت صحیح
correctly
<adv.>
U
بصورت صحیح
duly
<adv.>
U
بصورت صحیح
justly
<adv.>
U
بصورت صحیح
properly
<adv.>
U
بصورت صحیح
rightfully
<adv.>
U
بصورت صحیح
rightly
<adv.>
U
بصورت صحیح
neatly
<adv.>
U
بصورت صحیح
tidily
<adv.>
U
بصورت صحیح
orderly
<adv.>
U
بصورت صحیح
Other Matches
Hear hear!
U
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
rational number
U
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
pomegrenate design
U
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock
U
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
valid
U
صحیح
exact
<adj.>
U
صحیح
proper
<adj.>
U
صحیح
real
<adj.>
U
صحیح
true
<adj.>
U
صحیح
i see
U
ها! صحیح !
in order
U
صحیح
righted
U
صحیح
right
U
صحیح
indecorous
U
نا صحیح
judiciously
U
صحیح
exact
U
صحیح
Quite
[so]
!
U
صحیح!
exacted
U
صحیح
exacts
U
صحیح
integral
U
صحیح
righting
U
صحیح
correct
<adj.>
U
صحیح
fea
U
صحیح
all right
U
صحیح
proper
U
صحیح
corrects
U
صحیح
correcting
U
صحیح
correct
U
صحیح
good
U
صحیح
integers
U
صحیح
accurate
U
صحیح
well advised
U
صحیح
integer
U
صحیح
authentic
U
صحیح
authentical
U
صحیح
accurate
[correct]
<adj.>
U
صحیح
simon pure
U
صحیح
right you are
U
صحیح است
to be proper for
U
صحیح بودن
integer number
U
عدد صحیح
proper fraction
U
کسر صحیح
ok
U
صحیح است
up front
<idiom>
U
روراست ،صحیح
spot-on
U
دقیقا صحیح
duly
<adv.>
U
بطور صحیح
integral number
U
عدد صحیح
integer variable
U
متغیر صحیح
safe and sound
U
صحیح وتندرست
true complement
U
مکمل صحیح
the ticket
U
کار صحیح
valid contract
U
عقد صحیح
aright
<adv.>
U
بطور صحیح
A correct answer.
U
جواب صحیح
correctly
<adv.>
U
بطور صحیح
justly
<adv.>
U
بطور صحیح
properly
<adv.>
U
بطور صحیح
rightfully
<adv.>
U
بطور صحیح
rightly
<adv.>
U
بطور صحیح
valid transaction
U
معامله صحیح
that is right
U
صحیح است
indue order
U
به ترتیب صحیح
considered
U
با اندیشه صحیح
okay
U
صحیح است
integer
U
عدد صحیح
homozygote
U
صحیح النسب
exacts
U
صحیح عین
orderly
<adv.>
U
بطور صحیح
tidily
<adv.>
U
بطور صحیح
neatly
<adv.>
U
بطور صحیح
truest
U
خالصانه صحیح
truer
U
خالصانه صحیح
true
U
خالصانه صحیح
authentic document
U
سند صحیح
affirmative
U
صحیح است
eugenic
U
صحیح النسب
genuine tradition
U
حدیث صحیح
integers
U
عدد صحیح
exacted
U
صحیح عین
roundest
U
عدد صحیح
drilled
U
روش صحیح
round
U
عدد صحیح
drills
U
روش صحیح
right
U
درست صحیح
right
U
به طور صحیح حق
righted
U
درست صحیح
righted
U
به طور صحیح حق
righting
U
درست صحیح
righting
U
به طور صحیح حق
drill
U
روش صحیح
whole numbers
U
عدد صحیح
whole number
U
عدد صحیح
incorrupt
U
صحیح و بی عیب
exact
U
صحیح عین
rightly
U
بطور صحیح
wronging
U
پیام صحیح نیست
wrong
U
پیام صحیح نیست
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
wrongs
U
پیام صحیح نیست
compos mentis
U
دارای مشاعر صحیح
safes
U
صحیح اطمینان بخش
safest
U
صحیح اطمینان بخش
whole number
U
عدد صحیح
[ریاضی]
impolitic
U
مخالف رویه صحیح
whole numbers
U
اعدد صحیح
[ریاضی]
counting numbers
U
اعدد صحیح
[ریاضی]
soundly
U
بطور صحیح و سالم
integer
U
عدد صحیح
[ریاضی]
out in left field
<idiom>
U
از جواب صحیح دورشدن
safer
U
صحیح اطمینان بخش
azimuth fine adjustment
تنظیم قوس صحیح
common sense
U
قضاوت صحیح حس عام
to do right
U
کار صحیح کردن
character
U
عدد صحیح خصوصیت
off
U
بیموقع غیر صحیح
correctly
U
بطور درست و صحیح
aright
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
correctly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
duly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
authority
U
منبع صحیح و موثق
justly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
properly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
rightfully
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
rightly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
cardinals
U
عدد صحیح مثبت
integer programming
U
برنامه سازی صحیح
due process of the law
U
تشریفات صحیح قانونی
characters
U
عدد صحیح خصوصیت
levelheaded
U
دارای قضاوت صحیح
positive integer
U
عدد صحیح مثبت
cardinal
U
عدد صحیح مثبت
safe
U
صحیح اطمینان بخش
half integer number
U
عدد نیم صحیح
systemoless
U
فاقد سیستم صحیح
right oh!
U
صحیح است بچشم
hit the nail on the head
<idiom>
U
یافتن انتخاب صحیح
apply a correct holt
U
اجرای فن صحیح کشتی
integer programming
U
برنامه ریزی عدد صحیح
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
slugfest
U
بوکس بدون تاکتیک صحیح
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
keep time
<idiom>
U
زمان صحیح رانشان دادن
come to one's senses
<idiom>
U
شروع به فکر صحیح کردن
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
legitimately
U
به طور مشروع یا قانونی صحیح
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
unsigned integer
U
عدد صحیح بدون علامت
proper decimal fraction
U
کسر اعشاری صحیح
[ریاضی]
sounding in damages
U
دعوی خسارت صحیح و محکم
misinform
U
اطلاع غیر صحیح دادن
alright
U
بسیار خوب صحیح است
misinforming
U
اطلاع غیر صحیح دادن
misinforms
U
اطلاع غیر صحیح دادن
misinformed
U
اطلاع غیر صحیح دادن
positive integer
U
عدد صحیح مثبت
[ریاضی]
terminating decimal
U
کسر اعشاری صحیح
[ریاضی]
radix
U
عدد نشان دهنده اعشار صحیح
It is improper to go there uninvited.
U
ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
What you say is true in a sense .
U
گفته شما به معنایی صحیح است
authentication
U
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
integers
U
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
purists
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purist
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
integer
U
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
authenticating
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
euthenics
U
مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
authenticate
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
Lets suppose the news is true .
U
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
check
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
omnia pressumuntur solemniter
U
اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
model geometric
U
نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
checks
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all.
U
آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
real time
U
ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
balance
U
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balances
U
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
Queen's English
[King's English]
<idiom>
U
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
fallacy of composition
U
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
times
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
time
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
timed
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
deceleration time
U
زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
integer
U
گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
control unit
U
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
two phase commit
U
ن میشود که هر مرححله تراکنش صحیح است و معتبر , پیش از برخورد با تغییرات پایگاه داده ها
integers
U
گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
addressable
U
ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com