Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
in intaglio
U
بشکل کنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
chumps
U
کنده
bilboes
U
کنده
stubs
U
کنده
stubbing
U
کنده
stubbed
U
کنده
stub
U
کنده
log
U
کنده
anvil stock
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
bloc
U
کنده
block aead
U
سر کنده
block
U
کنده
chump
U
کنده
logs
U
کنده
timber
U
کنده
blocks
U
کنده
stock
U
کنده
stocked
U
کنده
blocs
U
کنده
pulled
U
کنده
graven
U
کنده
chunk
U
کنده
clog
U
: کنده
blocked
U
کنده
chunks
U
کنده
knockstone
U
کنده
clogged
U
: کنده
clogs
U
: کنده
block size
U
اندازه کنده
block mark
U
نشان کنده
glyptics
U
کنده کاری
log
U
کنده چوب
block length
U
درازای کنده
entry block
U
کنده مدخل
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
building blocks
U
بنا کنده
building blocks
U
کنده ساخت
building block
U
بنا کنده
leg pickup
U
کنده کشی
blockette
U
کنده کوچک
hulled
U
پوست کنده
engravers
U
کنده کار
engraver
U
کنده کار
husked
U
پوست کنده
carver
U
کنده کار
logs
U
کنده چوب
control block
U
کنده کنترل
ingraving
U
کنده کاری
logrolling
U
کنده غلتانی
deblock
U
شکستن کنده
deblocking
U
کنده شکنی
picked
U
پوست کنده
in plain english
U
پوست کنده
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
unstuck
U
کنده شده
building block
U
کنده ساخت
stumping
U
کنده درخت
trunks
U
کنده درخت
stumps
U
کنده درخت
olympic lift
U
کنده یک چاک
dugouts
U
کنده شده
inside sarma
U
انواع کنده رو
stumped
U
کنده درخت
aboveboard
U
پوست کنده
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
trunk
U
کنده درخت
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
graving
U
کنده کاری
peeled
U
پوست کنده
grits
U
جوپوست کنده
dugout
U
کنده شده
plummer block
U
کنده شفت
frankly
U
رک وپوست کنده
plummer block
U
کنده محور
wooden anvil stock
U
کنده چوب
stumpy
U
پر از کنده درخت
stump
U
کنده درخت
intagliated
U
کنده کاری شده
carve
U
کنده کاری کردن
loggats
U
کنده کوچک دیرک
loggets
U
کنده کوچک دیرک
carved
U
کنده کاری کردن
carves
U
کنده کاری کردن
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
shelled almond
U
بادام پوست کنده
ptisan
U
گندم پوست کنده
trunk
U
الوار کنده چوب
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
trunks
U
الوار کنده چوب
rock hewn
U
از کوه کنده شده
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
carvings
U
کنده کاری کردن
logged
U
از کنده پاک شده
quarried
U
ازکان کنده شده
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
plainest
U
ساده پوست کنده
plainer
U
ساده پوست کنده
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
plain
U
ساده پوست کنده
blocks
U
کنده مانع ورادع
blocked
U
کنده مانع ورادع
stubby
U
پراز کنده درخت
block
U
کنده مانع ورادع
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
plains
U
ساده پوست کنده
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
dug in
U
سنگر کنده شده
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
zincograph
U
روی کنده کاری شده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
olympic lift
U
بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
log
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
logs
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
driven well
U
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
arundinaceous
U
بشکل نی
ungulate
U
بشکل سم
caprine
U
بشکل بز
hoof
U
بشکل سم
floriform
U
بشکل گل
hoofs
U
بشکل سم
in the shape of
U
بشکل
in the light of
U
بشکل
pinnately
U
بشکل پر
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
convexty
U
بشکل محدب
crossways
U
بشکل صلیب
shaped
U
بشکل درامده
crossways
U
بشکل ضرب در
enigmatize
U
بشکل معمادراوردن
fastigiate
U
بشکل مخروط
fiddle headed
U
بشکل سرویولون
lick into shape
U
بشکل در اوردن
liquidly
U
بشکل مایع
forkedly
U
بشکل چنگال
fugitively
U
بشکل فراری
arboraceous
U
بشکل درخت
semicircular
U
بشکل نیمدایره
ibex
U
بشکل بزکوهی
cruciform
U
بشکل صلیب
diagrammatically
U
بشکل هندسی
actinomorphic
U
بشکل شعاعی
actinomorphous
U
بشکل شعاعی
aliform
U
بشکل بال
baculiform
U
بشکل میله
awl shaped
U
بشکل درفش
distributively
U
بشکل توزیع
editorially
U
بشکل سرمقاله
dendroid
U
بشکل درخت
decimally
U
بشکل اعشار
cuculiform
U
بشکل فاخته
in a narrative style
U
بشکل روایت
hamate
U
بشکل قلاب
cylindrically
U
بشکل استوانه
campanulate
U
بشکل زنگ
nebulous
U
بشکل ابر
cordate
U
بشکل قلب
aciform
U
بشکل سوزن
aqua
U
محلولی بشکل اب
teed
U
هر چیزی بشکل T
squamation
U
بشکل فلس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com