Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
complex
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advanced
U
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complicated
U
با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
can of worms
<idiom>
U
مشکل پیچیده وسردرگم
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
intricate design
U
نقش پیچیده، درهم و مشکل
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
ScanDisk
U
که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
It is an extremely complicated problem.
U
مسأله بسیار پیچیده ایست
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
rule
U
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
primitive
U
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
advanced
U
برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
iteration
U
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
difficult terrain
U
زمین مشکل برای عبور
DSP
U
مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
primitive
U
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
conference
U
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences
U
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
swob
U
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
tide (someone) over
<idiom>
U
کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
A problem is a chance for you to do your best.
U
مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
straw that breaks the camel's back
<idiom>
U
مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
dips
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dip
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
DIL
U
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
knowledge
U
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
downward
U
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
misapprehending
U
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehended
U
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehends
U
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehend
U
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
Type cable
U
دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
reliability
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
alerted
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alert
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
U
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
underflow
U
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
hand-held
U
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
greeked
U
نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا
ambiguous
U
نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
green phosphor
U
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
Thank you for your understanding and your patience.
U
از شما برای درک و شکیبایی شما بسیار سپاسگزارم.
array
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
DNS
U
پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
field
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
The real problem is not whether machines think but whether men do.
U
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
understands
U
فهمیدن
comprehends
U
فهمیدن
tells
U
فهمیدن
twig
U
: فهمیدن
catch
U
فهمیدن
telling-off
U
فهمیدن
tell
U
فهمیدن
twigs
U
: فهمیدن
understand
U
فهمیدن
misconceive
U
بد فهمیدن
gripe
U
فهمیدن
grasps
U
فهمیدن
grasp
U
فهمیدن
grasped
U
فهمیدن
inducting
U
فهمیدن
inducted
U
فهمیدن
to make out
U
فهمیدن
catch on
<idiom>
U
فهمیدن
skill
U
فهمیدن
see
U
فهمیدن
induct
U
فهمیدن
make out
<idiom>
U
فهمیدن
to have a gust of
U
فهمیدن
have in mind
<idiom>
U
فهمیدن
comprehended
U
فهمیدن
to catch on
U
فهمیدن
comprehending
U
فهمیدن
to get on to
U
فهمیدن
comprehend
U
فهمیدن
inducts
U
فهمیدن
twing
U
فهمیدن
sees
U
فهمیدن
put across
<idiom>
کاملا فهمیدن
misconstrue
U
در فهمیدن مقصود
misconstruing
U
در فهمیدن مقصود
misconstrues
U
در فهمیدن مقصود
misconstrued
U
در فهمیدن مقصود
savvier
U
فهم فهمیدن
find out
<idiom>
U
فهمیدن ،یادگرفتن
malentendu
U
اشتباه فهمیدن
savvey
U
فهم فهمیدن
savviest
U
فهم فهمیدن
get it through one's head
<idiom>
U
فهمیدن ،باورداشتن
savvy
U
فهم فهمیدن
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
learns
U
خبر گرفتن فهمیدن
intend
U
خیال داشتن فهمیدن
savours
U
فهمیدن دوست داشتن
get the message
<idiom>
U
به واضحی فهمیدن مفهوم
savouring
U
فهمیدن دوست داشتن
savour
U
فهمیدن دوست داشتن
get to the bottom of
<idiom>
U
دلیل اصلی را فهمیدن
intending
U
خیال داشتن فهمیدن
savoured
U
فهمیدن دوست داشتن
learn
U
خبر گرفتن فهمیدن
intends
U
خیال داشتن فهمیدن
comprehending
U
فهمیدن فرا گرفتن
realising
U
درک کردن فهمیدن
savor
U
فهمیدن دوست داشتن
comprehend
U
فهمیدن فرا گرفتن
comprehended
U
فهمیدن فرا گرفتن
to fish out
U
بیرون اوردن فهمیدن
comprehends
U
فهمیدن فرا گرفتن
realises
U
درک کردن فهمیدن
follow
U
تعقیب کردن فهمیدن
followed
U
تعقیب کردن فهمیدن
realised
U
درک کردن فهمیدن
follows
U
تعقیب کردن فهمیدن
realize
U
درک کردن فهمیدن
compass
U
محدود کردن فهمیدن
wise up to
<idiom>
U
بالاخره فهمیدن واقعیت
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
to find out
U
ملتفت شدن فهمیدن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
realizing
U
درک کردن فهمیدن
realizes
U
درک کردن فهمیدن
realized
U
درک کردن فهمیدن
To sound someone out . To feel someones pulse .
U
مزه دهان کسی را فهمیدن
get the goods on someone
<idiom>
U
فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
to be on the same page
<idiom>
U
همدیگر را فهمیدن
[اصطلاح مجازی]
master
U
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
to get the run of a metre
U
وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
to talk the same language
<idiom>
U
همدیگر را فهمیدن
[اصطلاح مجازی]
misconsture
U
بد تفسیر کردن دیر فهمیدن
get wise to something/somebody
<idiom>
U
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
literacy
U
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
get through to
<idiom>
U
باعث فهمیدن کسی شود
masters
U
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
mastered
U
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
(can't) make head nor tail of something
<idiom>
U
فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
complex
U
پیچیده
muffled
U
پیچیده
perplexing
U
پیچیده
indirect
U
پیچیده
tangled
U
پیچیده
wrapped
U
پیچیده
crabby
U
پیچیده
gordian
U
پیچیده
intricate
U
پیچیده
complex
U
:پیچیده
complexes
U
:پیچیده
deep
<adj.>
U
پیچیده
jigsaw
U
پیچیده
involved
U
پیچیده
obscurant
U
پیچیده
implex
U
پیچیده
intorted
U
در هم پیچیده
in a tangle
U
پیچیده
abstruse
U
پیچیده
crackly
U
پیچیده
crimpy
U
پیچیده
complexes
U
پیچیده
metaphsical
U
پیچیده
verticillate
U
پیچیده
complicated
U
پیچیده
tortile
U
پیچیده
wreathy
U
پیچیده
jigsaws
U
پیچیده
revolute
U
پیچیده
restiform
U
پیچیده
sigmoid
U
پیچیده
sophisticate
U
پیچیده
to get a general idea of something
U
فهمیدن موقعیتی
[موضوعی]
به طور کلی
take a stand on something
<idiom>
U
فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com