Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
brilliant
U
بسیار درخشان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
glare
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
Other Matches
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
lightsome
U
درخشان
bright
U
درخشان
gloss
U
درخشان
glitzier
U
درخشان
mirror finish
U
درخشان
ablaze
درخشان
luminous
U
درخشان
luminiferous
U
درخشان
luminescent
U
درخشان
glitzy
U
درخشان
shining
U
درخشان
glitziest
U
درخشان
brighter
U
درخشان
glaring
U
درخشان
eyebright
U
درخشان
beamy
U
درخشان
shiner
U
درخشان
florestant
U
درخشان در شب
refulgent
U
درخشان
brilliancy
U
درخشان
fulgent
U
درخشان
glittery
U
درخشان
fulgid
U
درخشان
stellar
U
درخشان
prismatic
U
درخشان
brightest
U
درخشان
semigloss
U
نیمه درخشان
shiny
U
افتابی درخشان
beaming
U
درخشان پرتودار
illustrious
U
درخشان ممتاز
brighter
U
درخشان تابان
irradiating
U
درخشان کردن
bright
U
درخشان تابان
irradiated
U
درخشان کردن
irradiate
U
درخشان کردن
phosphorescent
U
شب تاب درخشان
meteoric
U
درخشان وزودگذر
brilliantly
U
بطور درخشان
lucid
U
واضح درخشان
brightest
U
درخشان تابان
sparklers
U
گوهر درخشان
brilliant
U
الماس درخشان
glisteningly
U
بطور درخشان
sparkler
U
گوهر درخشان
lumine
U
درخشان کردن
luciferous
U
شب تاب درخشان
irradiates
U
درخشان کردن
luminously
U
بطور درخشان
adamantine
U
سخت و درخشان
starry
U
درخشان معروف
bertha
U
درخشان روشن
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
bright
U
درخشان بدون روکش
brilliancy
U
بازی درخشان شطرنج
brighter
U
درخشان بدون روکش
star sapphire
U
یاقوت کبود درخشان
radiant
U
شعاع گستر درخشان
giant star
U
ستاره بزرگ و درخشان
brightest
U
درخشان بدون روکش
soiuthern cross
U
چهارستاره درخشان نیمکره جنوبی
illuminating
U
درخشان ساختن زرنما کردن
illuminates
U
درخشان ساختن زرنما کردن
illuminate
U
درخشان ساختن زرنما کردن
blaze
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazed
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
brightening
U
زرنگ کردن درخشان شدن
brightened
U
زرنگ کردن درخشان شدن
brighten
U
زرنگ کردن درخشان شدن
brightens
U
زرنگ کردن درخشان شدن
blazes
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
high beam
U
نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
flame tree
U
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
burn in
U
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
abundant
U
بسیار
numerous
U
بسیار
beastby
U
بسیار
far and away
U
بسیار
sopping
U
بسیار
ever so
U
بسیار
by far
U
بسیار
an abundance of
U
بسیار
far
U
بسیار
plenty
U
بسیار
multiplicity
U
بسیار
much
U
بسیار
multiped
U
بسیار پا
detestable
U
بسیار بد
mickle
U
بسیار
not a lettle
U
بسیار
muckle
U
بسیار
no end of
U
بسیار
mickle or muckle
U
بسیار
out and a way
U
بسیار
many
U
بسیار
immortally
U
بسیار
precious
U
بسیار
lashongs
U
بسیار
longeval
U
بسیار زی
oftentimes
U
بسیار
very
U
بسیار
multifarious
U
بسیار
unco
U
بسیار
galore
U
بسیار
clinking
U
بسیار
awful
<adj.>
U
بسیار بد
terrible
<adj.>
U
بسیار بد
awfully
U
بسیار
parlous
U
بسیار
powerfully
U
بسیار
thousand and one
U
بسیار
very little
U
بسیار کم
sadly
U
بسیار بد
desperate
U
بسیار بد
lot
U
بسیار
lousy
<adj.>
U
بسیار بد
rotten
<adj.>
U
بسیار بد
seldom
U
بسیار کم
all
U
بسیار
all-
U
بسیار
overly
U
بسیار
so mush
U
بسیار
sorely
U
بسیار
squeaky clean
U
بسیار تمیز
cloying
U
بسیار احساساتی
infernality
U
زشتی بسیار
wedded
U
بسیار علاقمند
clued-up
U
بسیار مطلع
all right
<idiom>
U
بسیار خوب
many books
U
کتابهای بسیار
many persons
U
مردمان بسیار
elongated
U
بسیار بلندولاغر
meticulosity
U
دقت بسیار
daylights
U
بسیار ترسناک
inappreciable
U
نامحسوس بسیار کم
diaphoresis
U
خوی بسیار
deluxe
U
بسیار زیبا
delightsome
U
بسیار دلپسند
deep read
U
بسیار خوانده
corking
U
بسیار عالی
dateless
U
بسیار قدیم
d. stupid
U
بسیار کودن
overpriced
<adj.>
U
بسیار گران
too expensive
<adj.>
U
بسیار گران
dirt cheap
U
بسیار ارزان
dozens of girls
U
ذختران بسیار
e. use ful
U
بسیار سودمند
hunky dory
U
بسیار خوب
high strung
U
بسیار حساس
heavy poll
U
ارا بسیار
heart break
U
اندوه بسیار
hairline rule
U
خط بسیار نازک
well-to-do
<idiom>
U
بسیار ثروتمند
be unable to say boo to a goose
U
بسیار ترسو
gelid
U
بسیار سرد
prepotent
U
بسیار توانا
polygram
U
شکل بسیار خط
polygonal
U
بسیار پهلو
polygonal
U
بسیار گوشه
polychromic
U
بسیار رنگ
polychromatic
U
بسیار رنگ
pointdovice
U
بسیار درست
point device
U
بسیار درست
pleophagous
U
بسیار خوار
pianissimo
U
بسیار اهسته
perfervid
U
بسیار باحرارت
supereminent
U
بسیار بلند
superfine
U
بسیار فریف
superheat
U
بسیار گرم
peracute
U
بسیار سخت
polyhistor
U
بسیار دانی
polyhistor
U
دانش بسیار
primordiality
U
قدمت بسیار
punctuality
U
دقت بسیار
prepotency
U
نفوذ بسیار
sizzler
U
بسیار گرم
precisionist
U
بسیار دقیق
precipitancy
U
تعجیل بسیار
precipitance
U
تعجیل بسیار
polystome
U
جانور بسیار
polystomatous
U
جانور بسیار
polysemous
U
بسیار معنی
polysemia
U
بسیار معنایی
polyphonous
U
بسیار صدا
polyphonic
U
بسیار صدا
polyphagous
U
بسیار غذا
peracute
U
بسیار حاد
overripe
U
بسیار رسیده
multitudinously
U
با گروه بسیار
low-rise
U
نه بسیار بلند
multisonous
U
بسیار صدا
multisonant
U
بسیار صدا
multi-millionaire
U
بسیار پولدار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com