English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nose spray U بسکهای جلوی گلوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
base spray U بسکهای ته گلوله
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
feont U جلوی
former U جلوی
frontward U جلوی
in the way U جلوی راه
prior U پیشین جلوی
fore U جلوی درجلو
fore U جلوی قایق
sincipital U واقع در جلوی سر
before my very eyes U جلوی چشمهایم
forwarded U جلوی گستاخ
forward U جلوی گستاخ
at the fore U در جلوی کشتی
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
windshield U شیشه جلوی اتومبیل
front mud guard U گلگیر جلوی اتومبیل
camber U انحنای جلوی اسکی
wind screen U شیشه جلوی اتومبیل
cambers U انحنای جلوی اسکی
bowling crease U خط موازی جلوی پایه ها
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
front wing U گلگیر جلوی اتومبیل
Get out of my face! <idiom> U از جلوی چشمم دور شو!
googol U عدد یک با صد صفر در جلوی ان
forward echelon U رده جلوی نبرد
forward area U منطقه جلوی رزم
foresheets U فضای جلوی قایق
head sail U بادبان جلوی دکل
windshields U شیشه جلوی اتومبیل
afterleech U بادبان جلوی قایق
ackermanaxle U محور جلوی اتومبیل
prowords U کلمات جلوی جملات
bowing U قسمت جلوی قایق
bows U قسمت جلوی قایق
bowed U قسمت جلوی قایق
bow U قسمت جلوی قایق
under one's nose <adv.> U جلوی چشم کسی
to stop the bus U جلوی اتوبوس را گرفتن
anticum U جرز جلوی معبد
to get in the way U جلوی راه را گرفتن
deck U سکوی جلوی تانک
decked U سکوی جلوی تانک
decks U سکوی جلوی تانک
Get out of my sight! <idiom> U از جلوی چشمم دور شو!
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
front wheel suspension U اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
to nip something in the bud U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
forward bow spring U فنر جلوی سینه کشتی
foresail U بادبان سه گوش در جلوی دکل
to block [hold up] (the) traffic U جلوی رفت و آمد را گرفتن
jib U بادبان سه گوشه جلوی دکل
forebody U بدنه قسمت جلوی ناو
nip in the bud <idiom> U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
to bridle one's own tongue U جلوی زبان خودرا گرفتن
Accidents wI'll happen . U جلوی اتفاق رانتوان گرفت
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
jibbing U بادبان سه گوشه جلوی دکل
jibbed U بادبان سه گوشه جلوی دکل
To teach grandma to suck eggs. U جلوی لوطی معلق زدن
hold one's fire <idiom> U جلوی زبان خود را گرفتن
jibs U بادبان سه گوشه جلوی دکل
forwards U سه بازیگر جلوی تور والیبال
metopon U قسمت جلوی زائده جلومغز
wash U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
to get in somebody's way U جلوی راه کسی [چیزی] را گرفتن
Come and get warm by the fire . U بیا جلوی آتش که گرم بشوی
washed U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
There is nothing to prevent me. U هیچی نمیتونه جلوی منو بگیره.
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. U جلوی پدرش سیگار نمی کشد
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
fore and aft U واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
Drop me by the phone booth. U مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
foreland U زمین جلوی موضع دماغه سنگر
It took place under my very eyes. U درست جلوی چشمم اتفاق افتاد
washes U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
panel U قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panels U قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
fore check U جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
tack U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacked U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacks U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
It is never too late to mend. U هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
You are going to gain weight. if you let yourself go. U اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
Drop me off in front of the train station! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
mizzen staysail U بادبان روی سیم جلوی دکل فرعی
hold one's tongue <idiom> U جلوی زبان خود را گرفتن،ساکت ماندن
leading point U نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
head up U بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
He parked the car right in front of the garage. U درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
to bolt somebody out U [با قفل کردن] جلوی راه کسی را گرفتن
You are roasting yourself in front of the fire . U خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
ante-choir U [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
to swat the ball away U با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
center of gravity envelope U تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
muzzle boresight U حلقه تار موی محوریابی جلوی لوله توپ
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
I dare you to say it to his face. U خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
to let rip U حرف بدون جلوی خود را گرفتن زدن [اصطلاح روزمره]
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
antistatic mat U پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
moustaches U سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
bullet-proof U ضد گلوله
bullet گلوله
bullets U گلوله
line shot U گلوله در خط
cartridge U گلوله
shell proof U ضد گلوله
cartridges U گلوله
gunshot U گلوله
glomerule U گلوله رگ
gunshots U گلوله
fire ball U گلوله
ball U گلوله
pellet U گلوله
shots U گلوله
roundest U گلوله
rounds U گلوله ها
cannon proof U ضد گلوله
clues U گلوله نخ
round U گلوله
clue U گلوله نخ
projectile U گلوله
shot U گلوله
globe U گلوله
globes U گلوله
redout U قرمز شدن یا سرخ شدن میدان دید یا جلوی چشم انسان
observers U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
gun stone U گلوله توپ
impacts U اصابت گلوله
line of impact U خط اصابت گلوله
fireball U گلوله انفجاری
impact U اصابت گلوله
gas shell U گلوله دودانگیز
gilding metal U روکش گلوله
illumination round U گلوله منور
starshell U گلوله منور
globus hystericus U گلوله هیستریایی
blobs U گلوله حباب
illuminating shell U گلوله منور
blob U گلوله حباب
graupel U گلوله برف
gun shot U گلوله توپ
gunshot wound U زخم گلوله
ballistic trajectory U خط سیربالیستیکی گلوله
clew U گلوله نخ گره
clew U گلوله کردن
center of burst U مرکزاصابت گلوله
cease loading U گلوله را پرنکنید
cannon proof U ضد گلوله توپ
cannon shot U گلوله توپ
cartouche U گلوله توپ
cartouch U گلوله توپ
canon ball U گلوله توپ
can , not observe U گلوله ناپیدا
conglobate U گلوله شدن
burst center U مرکز گلوله
base fuze U ماسوره ته گلوله
gunshot U زخم گلوله
blank cartridge U فشنگ بی گلوله
blank catridge U گلوله سلام
fixed shell U گلوله متصل
gunshots U زخم گلوله
bulletproof U ضد یا مانع گلوله
equivalent service rounds U گلوله معادل
drill ammunition U گلوله مشقی
cannonball U گلوله توپ
rotund U گلوله وار
bullet گلوله تفنگ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com