English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
count on <idiom> U بستگی داشتن به
up to <idiom> U بستگی داشتن به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unconditional U دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
liaise U بستگی داشتن
liaised U بستگی داشتن
liaises U بستگی داشتن
liaising U بستگی داشتن
Other Matches
cohesion U هم بستگی
obturation U بستگی
dependance U بستگی
kinship U بستگی
gelation U بستگی
dependence U بستگی
relationship U بستگی
relationships U بستگی
bind U بستگی
binds U بستگی
congelation U بستگی
congealment U بستگی
deligation U بستگی
closures U بستگی
vicinity U بستگی
concerns U بستگی
concern U بستگی
closure U بستگی
siding U بستگی بحزب
connubiality U بستگی زناشویی
liaisons U بستگی رابطه
liaison U بستگی رابطه
syndesis U بهم بستگی
binding potential U پتانسیل بستگی
binding energy U انرژی بستگی
dependencies U بستگی نیازمندی
tthrombosis U خون بستگی
figure on <idiom> U بستگی دارد به
sidings U بستگی بحزب
dependency U بستگی نیازمندی
connexions U بستگی نسبت
it depends [on] U بستگی دارد [به]
total binding energy U انرژی بستگی کل
connection U بستگی نسبت
oppilation U بستن یا بستگی مجرا
correlation U بستگی دوچیز باهم
press (push) one's luck <idiom> U به شانس بستگی داد
principle of intimacy U اصل بهم بستگی
particularity U بستگی بعقاید خاصی
co relation U بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
It all depends on how things develop. U بستگی دارد چه پیش بیاید
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
embolisms U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
Depending on how late we arrive ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
conditional U فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
It depends on its quality. U بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
embolism U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
delayed offside U تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
functioned U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
gates U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
brute force method U روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
necessaries U در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
word perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
scroll U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scrolls U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
bed factor U ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
logic U مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
JK flip flop U نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
garbage U اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
gigo U اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gate U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gates U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
conditional U نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
checked U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
abram's law U این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
owns U داشتن
owning U داشتن
owned U داشتن
to hold a meeting U داشتن
own U داشتن
relieving U داشتن
to have U داشتن
possesses U داشتن
possess U داشتن
relieve U داشتن
to possess U داشتن
to have possession of U داشتن
relieves U داشتن
to be feverish U تب داشتن
possessing U داشتن
lack U کم داشتن
lacked U کم داشتن
to have f. U تب داشتن
redolence U بو داشتن
monogyny U داشتن یک زن
to go hot U تب داشتن
lackvt U کم داشتن
intercommon U داشتن
to hold U داشتن
doubt U شک داشتن
doubted U شک داشتن
doubting U شک داشتن
have U داشتن
having U داشتن
doubts U شک داشتن
lacks U کم داشتن
to be in a f. U تب داشتن
wanted U کم داشتن
bear U داشتن
want U کم داشتن
bear U در بر داشتن
bears U داشتن
bears U در بر داشتن
bestows U ارزانی داشتن
abhorring U تنفر داشتن از
bestowing U ارزانی داشتن
bestowed U ارزانی داشتن
abhors U تنفر داشتن از
bestow U ارزانی داشتن
spare U دریغ داشتن
last U دوام داشتن
importing U اهمیت داشتن
imported U اهمیت داشتن
import U اهمیت داشتن
raises U برپا داشتن
raise U برپا داشتن
suspends U معوق داشتن
suspending U معوق داشتن
suspend U معوق داشتن
to follow U دنباله داشتن
to continue U دنباله داشتن
lasts U دوام داشتن
abhorred U تنفر داشتن از
abhor بیم داشتن از
withholds U دریغ داشتن
withholding U دریغ داشتن
withhold U دریغ داشتن
withheld U دریغ داشتن
resides U اقامت داشتن
resided U اقامت داشتن
reside U اقامت داشتن
provides U مقرر داشتن
loathe U نفرت داشتن از
loathed U نفرت داشتن از
loathes U نفرت داشتن از
abhor U تنفر داشتن از
affords U استطاعت داشتن
affording U استطاعت داشتن
afforded U استطاعت داشتن
afford U استطاعت داشتن
protruding U برامدگی داشتن
protrudes U برامدگی داشتن
protruded U برامدگی داشتن
protrude U برامدگی داشتن
provide U مقرر داشتن
value U گرامی داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com