English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6195 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lacevi U بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hemmed U حاشیه دارکردن
hemming U حاشیه دارکردن
marge U حاشیه دارکردن
hem U حاشیه دارکردن
hems U حاشیه دارکردن
rims U لبه داریا حاشیه دارکردن
rim U لبه داریا حاشیه دارکردن
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
grates U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
marinade U [ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
marinate U [ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
grated U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
freaks U خط دارکردن رگه دارکردن
freak U خط دارکردن رگه دارکردن
vesiculate U حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
bordering U حاشیه دار کردن
fringe U حاشیه دار کردن
purfle U حاشیه دوزی کردن
purfle U حاشیه راتزئین کردن
border U حاشیه دار کردن
fringes U حاشیه دار کردن
bordered U حاشیه دار کردن
commentating U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
fagot U ریشه کردن حاشیه پارچه
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
margins U اندک حاشیه دار کردن
margin U اندک حاشیه دار کردن
margin U مشخص کردن اندازه و حاشیه
faggot U ریشه کردن حاشیه پارچه
commentated U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
faggots U ریشه کردن حاشیه پارچه
tat U دارای حاشیه توری کردن
commentates U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentate U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
skirt U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
skirted U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
flounced U چین دار کردن حاشیه لباس
skirts U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
flouncing U چین دار کردن حاشیه لباس
flounces U چین دار کردن حاشیه لباس
left justification U زوج کردن حاشیه سمت چپ متن
flounce U چین دار کردن حاشیه لباس
indenting U شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent U شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indents U شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
bound U خیز محدود کردن مقید کردن بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
shut off U قطع کردن بستن
assesses U تعیین کردن بستن
binding U صحافی کردن به هم بستن
bindings U صحافی کردن به هم بستن
assessed U تعیین کردن بستن
block U بستن مسدود کردن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
blocked U بستن مسدود کردن
blocks U بستن مسدود کردن
astringe U جمع کردن بستن
assess U تعیین کردن بستن
steek U بستن سجاف کردن
assessing U تعیین کردن بستن
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
feigns U بخود بستن جعل کردن
seal U مهر و موم کردن بستن
stipulating U پیمان بستن تصریح کردن
wattle U نرده گذاری کردن بستن
stamps U نقش بستن منقوش کردن
seals U مهر و موم کردن بستن
decamp U رخت بر بستن کوچ کردن
assumes U بخود بستن وانمود کردن
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
to bar apatn U بستن و مسدود کردن راه
assume U بخود بستن وانمود کردن
pretend U بخود بستن دعوی کردن
pretends U بخود بستن دعوی کردن
decamping U رخت بر بستن کوچ کردن
stamp U نقش بستن منقوش کردن
pretending U بخود بستن دعوی کردن
feign U بخود بستن جعل کردن
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
decamped U رخت بر بستن کوچ کردن
to lay on U بستن مالیات تحمیل کردن
To turn the tap on (off). U شیر آب را باز کردن ( بستن )
decamps U رخت بر بستن کوچ کردن
stipulates U پیمان بستن تصریح کردن
cincture U احاطه کردن کمرچیزی را بستن
arrogate U غصب کردن بخود بستن
stipulate U پیمان بستن تصریح کردن
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
right U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
shunt U موازی کردن بستن بسته شدن
trussed U بهم بستن بادبان را جمع کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
trusses U بهم بستن بادبان را جمع کردن
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
truss U بهم بستن بادبان را جمع کردن
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
shunts U موازی کردن بستن بسته شدن
shunted U موازی کردن بستن بسته شدن
seel U چشم خود را بستن کور کردن
trussing U بهم بستن بادبان را جمع کردن
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
lace U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
laces U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
string U زه دارکردن
fever U تب دارکردن
fevers U تب دارکردن
buckles U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckled U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
to occlude U بستن [جلو چیزی راگرفتن ] [مسدود کردن]
buckle U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
tarnished U لکه دارکردن
fouler U لکه دارکردن
capped U پوشش دارکردن
program U برنامه دارکردن
programs U برنامه دارکردن
articulate U مفصل دارکردن
dot U نقطه دارکردن
tarnish U لکه دارکردن
dotting U نقطه دارکردن
bordering U لبه دارکردن
cap U پوشش دارکردن
fouls U لکه دارکردن
rut U شیار دارکردن
foul U لکه دارکردن
ruts U شیار دارکردن
fledge U کرک دارکردن
foulest U لکه دارکردن
plicate U چین دارکردن
cut teeth U دندانه دارکردن
beard U ریش دارکردن
soil U لکه دارکردن
soils U لکه دارکردن
rods U میله دارکردن
rod U میله دارکردن
tubes U لوله دارکردن
soiling U لکه دارکردن
bordered U لبه دارکردن
frills U ریشه دارکردن
beards U ریش دارکردن
fouled U لکه دارکردن
terrace U تختان دارکردن
tube U لوله دارکردن
frill U ریشه دارکردن
rivel U چوروک دارکردن
articulates U مفصل دارکردن
terrace U تراس دارکردن
articulating U مفصل دارکردن
indents U دندانه دارکردن
diaper U گل وبوته دارکردن
tipping U نوک دارکردن
charges U عهده دارکردن
knees U زانو دارکردن
knee U زانو دارکردن
diapers U گل وبوته دارکردن
cog U دندانه دارکردن
bemirch U لکه دارکردن
indenture U شیار دارکردن
cogs U دندانه دارکردن
indent U دندانه دارکردن
tip U نوک دارکردن
engrail U کنگره دارکردن
indenting U دندانه دارکردن
border U لبه دارکردن
ratchets U ضامن دارکردن
point U گوشه دارکردن
ratchet U ضامن دارکردن
pale U میله دارکردن
stigmatize U نشان دارکردن
paler U میله دارکردن
palest U میله دارکردن
engrail U دندانه دارکردن
loop U حلقه دارکردن
looped U حلقه دارکردن
smearing U لکه دارکردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com