Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fundamental frequency
U
بسامد اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
frequencies
U
بسامد
l.f.
U
بسامد کم
frequency
U
بسامد
f
U
بسامد
frequency generator
U
بسامد زا
low frequency
U
کم بسامد
syntonic
U
هم بسامد
frequence
U
بسامد
low frequency
U
بسامد کم
threshold frequency
U
بسامد استانه
vibrational frequency
U
بسامد ارتعاش
high frequency
U
بسامد بالا
frequency curve
U
منحنی بسامد
thershold frequency
U
بسامد استانه
theoretical frequency
U
بسامد نظری
v.l.f.
U
بسامد بسیار کم
sound frequency
U
بسامد صوتی
absolute frequency
U
بسامد مطلق
sonic frequency
U
بسامد صوتی
group frequency
U
بسامد گروهی
word frequency
U
بسامد واژگانی
wave frequency
U
بسامد موج
voice frequency
U
بسامد صدایی
law of frequency
U
قانون بسامد
r.f.
U
بسامد رادیویی
cut off frequency
U
بسامد قطع
video frequency
U
بسامد ویدئو
h.f.
U
بسامد زیاد
radio ferquency
U
بسامد رادیویی
relative frequency
U
بسامد نسبی
resonant frequency
U
بسامد همنوا
resting frequency
U
بسامد سکوت
inermediate frequency
U
بسامد واسطه
frequency count
U
شمار بسامد
limiting frequency
U
بسامد حدی
natural frequency
U
بسامد طبیعی
frequency diagram
U
نمودار بسامد
modulation frequency
U
بسامد تلفیق
audio frequency
U
بسامد سمعی
audio frequency
U
بسامد صوتی
medium frequency
U
بسامد متوسط
flow frequency
U
بسامد بدهها
marginal frequency
U
بسامد کناری
frequency band
U
باند بسامد
frequency change
U
تغییر بسامد
frequency change
U
تبدیل بسامد
frequency compensation
U
تقویت بسامد
frequency converter
U
تبدیل گر بسامد
frequency converter
U
تغییردهنده بسامد
carrier frequency
U
بسامد حامل
frame frequency
U
بسامد صحنه
picture frequency
U
بسامد تصویر
beat frequency
U
بسامد زنهای
frequency graph
U
نمودار بسامد
m.f.
U
بسامد متوسط
low frequency compensation
U
تقویت بسامد کم
frequency indicator
U
بسامد نما
angular frequency
U
بسامد زاویهای
field frequency
U
بسامد میدان
frequency meter
U
بسامد سنج
field repetition rate
U
بسامد میدان
frequency response
U
خم دامنه- بسامد
frequency function
U
تابع بسامد
frequency table
U
جدول بسامد
frequency distribution
U
توزیع بسامد
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
clock frequency
U
بسامد زمان سنجی
beat frequency oscillator
U
اوسیلاتور با بسامد زنهای
automatic frequency control
U
نافم خودکار بسامد
low frequency padder
U
خازن تنظیم بسامد کم
intermediate frequency amplifier
U
فزونساز بسامد واسطه
intermediate frequency transformer
U
مبدل بسامد واسطه
v.h.f.
U
بسامد بسیار زیاد
ultrahigh frequency
U
بسامد ماوراء زیاد
padder
U
خازن تنظیم بسامد کم
observed frequency
U
بسامد مشاهده شده
radio frequency transformer
U
مبدل بسامد رادیویی
high frequency compensation
U
تقویت بسامد زیاد
high frequency current
U
جریان با بسامد زیاد
flicker fusion frequency
U
بسامد در هم امیزی سوسوها
frequency histogram
U
نمودار ستونی بسامد
frequency changer
U
تغییر دهنده بسامد
radio frequency amplifier
U
فزون ساز بسامد رادیویی
mfm
U
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
frequency changer crystal
U
بلور تغییر دهنده بسامد
tuned radio frequency receiver
U
رادیو با بسامد میزان شده
pulling figure
U
اندیس تغییر بسامد بالا
frequency polygon
U
نمودار چند ضلعی بسامد
pushing figure
U
اندیس تغییر بسامد پایین
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
high frequency trimmer
U
خازن تنظیم بسامد زیاد
cff
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical flicker frequency
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
modified frequency modulation recording
U
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
frequency medulation
U
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
conversion loss of frequency changer cry
U
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency
U
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
organic
U
اصلی
rudimental
U
اصلی
quintessential
<adj.>
U
اصلی
primitive
U
اصلی
initials
U
اصلی
first-hand
U
اصلی
quintessential
U
اصلی
seminal
U
اصلی
arches
U
اصلی
arch-
U
اصلی
arch
U
اصلی
masters
U
اصلی
initialling
U
اصلی
main line
U
خط اصلی
aboriginals
U
اصلی
aboriginal
U
اصلی
primarily
U
اصلی
main lines
U
خط اصلی
immanent
U
اصلی
master
U
اصلی
substantive
[essential]
<adj.>
U
اصلی
texts
U
اصلی
main door
U
در اصلی
initialing
U
اصلی
text
U
اصلی
initialled
U
اصلی
main stem
U
خط اصلی
initial
U
اصلی
elementary
U
اصلی
basics
U
اصلی
fundamental
U
اصلی
elemental
U
اصلی
main
<adj.>
U
اصلی
functional
U
اصلی
elementarily
U
اصلی
normative
U
اصلی
fundametal
U
اصلی
primal
U
اصلی
basic
U
اصلی
essential
U
اصلی
essentials
U
اصلی
inherent
U
اصلی
originals
U
اصلی
essential
<adj.>
U
اصلی
head
U
اصلی
intrinsic
U
اصلی
original
U
اصلی
mastered
U
اصلی
proto
U
اصلی
primordial
U
اصلی
radical
U
اصلی
primary
U
اصلی
mainlines
U
اصلی
cardinal
U
اصلی
cardinals
U
اصلی
genuine
U
اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com