English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
takin U بزکوهی بزرگ تبت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rock goat U بزکوهی
antelopes U بزکوهی
antelope U بزکوهی
hartebeest U بزکوهی افریقایی
ibex U بشکل بزکوهی
chamois U شوکا بزکوهی
wild goat U بزکوهی تکه
grysbok U بزکوهی کوچک وخاکستری رنگ درافریقای جنوبی
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
grossing U بزرگ
bulkier U بزرگ
grossest U بزرگ
dignified U بزرگ
extensive U بزرگ
great U بزرگ
vast U بزرگ
long ton U تن بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
king size U بزرگ
adult U بزرگ
greatest U بزرگ
grosses U بزرگ
swith U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
bulky U بزرگ
bulkiest U بزرگ
gross U بزرگ
grossed U بزرگ
grosser U بزرگ
majestic U بزرگ
smaller U بزرگ نه
small U بزرگ نه
stour U بزرگ
immane U بزرگ
massive U بزرگ
massively U بزرگ
hugeous U بزرگ
vasty U بزرگ
headman U بزرگ
smallest U بزرگ نه
mightier U بزرگ
adults U بزرگ
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
grave U بزرگ
spankings U بزرگ
spanking U بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
eminent U بزرگ
mighty U بزرگ
mightiest U بزرگ
headmen U بزرگ
larger U بزرگ
biggest U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
highs U بزرگ
highest U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
propylon U در بزرگ
bandog U سگ بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
decuman U بزرگ
full bottomed U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
egregious U بزرگ
bigger U بزرگ
nonus U بزرگ
high U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
swingeing U بزرگ
jumbo U بزرگ
big U بزرگ
majuscule U بزرگ
majuscular U بزرگ
great- U بزرگ
large U بزرگ
largest U بزرگ
jumbos U بزرگ
enormous U بزرگ
macro U بزرگ
megapod U بزرگ پا
majoring U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
canis majoris U سگ بزرگ
voluminous U بزرگ
billows U موج بزرگ اب
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
major planets U سیارات بزرگ
lives of great men U مردمان بزرگ
main U بزرگ تمام
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
bulldog U نوعی سگ بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
maximizing U بزرگ کردن
leading nations U ملتهای بزرگ
bulk U قسمت بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
dignitary U شخص بزرگ
dignitaries U شخص بزرگ
large intestine U روده بزرگ
large detail U جزء بزرگ
master mind U فکر بزرگ
megalocephalia U بزرگ سری
macrography U بزرگ نگاری
whacking U خیلی بزرگ
large ship U کشتی بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
largen vi U بزرگ کردن
largen vi U بزرگ شدن
largen U بزرگ شدن
larged sized U اندازه بزرگ
large ship U ناو بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
largen U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
magnifies U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
long boat U کرجی بزرگ
dilate U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
amplifying U بزرگ شدن
antrum U غار بزرگ
dilating U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
magnified U بزرگ کردن
enlarged U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
enlarge U بزرگ کردن
macrocephaly U بزرگ سری
macrocyte U هاگدان بزرگ
maximises U بزرگ کردن
amplify U بزرگ شدن
major cycle U بزرگ چرخه
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
major cycle U چرخه بزرگ
billowing U موج بزرگ اب
galactic U بی نهایت بزرگ
abbots U راهب بزرگ
abbot U راهب بزرگ
main frame U کامپیوتر بزرگ
magnifier U بزرگ ساز
maximising U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
amplifies U بزرگ شدن
amplified U بزرگ شدن
magnifcation U بزرگ سازی
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
magnifier U بزرگ کننده
major epilepsy U صرع بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
grand mal U صرع بزرگ
grand duke U دوک بزرگ
grand duchess U دوشس بزرگ
grand conanical U بندادی بزرگ
mausoleum U ارامگاه بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
gor bellied U شکم بزرگ
goodman U بزرگ خانواده
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandize U بزرگ کردن
giant slalmon U مارپیچ بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
zooms U بزرگ کردن
case knife U چاقوی بزرگ
grandurncle U دایی بزرگ
grandsire U پدر بزرگ
grandsir U پدر بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
grandiosity U بزرگ نمایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com