Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hypertrophy
U
بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlays
U
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying
U
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay
U
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
modules
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
memberless
U
بی عضوی
organic
U
عضوی
organic deafness
U
کری عضوی
organic set
U
امایه عضوی
organicism
U
عضوی نگری
organic disorder
U
اختلال عضوی
six membered ring
U
حلقه شش عضوی
diad
U
گروه دو عضوی
inorganic
U
غیر عضوی
dysarthria
U
نارساگویی عضوی
dyadic unit
U
واحد دو عضوی
monoplegia
U
فلج یک عضوی
dyad
U
گروه دو عضوی
organic sensations
U
احساسهای عضوی
octamerous
U
هشت عضوی
ablation
U
قطع عضوی از بدن
maim
U
اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maimed
U
اختلال یا از کارافتادگی عضوی
psychalgia
U
درد غیر عضوی
brachium
U
هر عضوی شبیه بازو
amputation
U
قطع عضوی از بدن
struma
U
اتساع و گشادشدن هر عضوی
organic psychosis
U
روان پریشی عضوی
organic mental disorder
U
اختلال روانی عضوی
maims
U
اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maiming
U
اختلال یا از کارافتادگی عضوی
viscus
U
عضوی که دراحشاء واقع شده است
tranillumination
U
انقال نور از خلال عضوی بعضو دیگری
play footsie
<idiom>
U
از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
emphysema
U
اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
prolotherapy
U
اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
Internet
U
انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
necessity
U
لزوم
requisiteness
U
لزوم
requisteness
U
لزوم
need
U
لزوم
exigency
U
لزوم
needfulness
U
لزوم
needed
U
لزوم
needing
U
لزوم
irrevocability
U
لزوم
occasioned
U
لزوم
occasioning
U
لزوم
exigencies
U
لزوم
occasions
U
لزوم
occasion
U
لزوم
inherency
U
لزوم ذاتی
needlessness
U
عدم لزوم
inherence or rency
U
لزوم ذاتی
supply
U
موجودی لزوم
inherence
U
لزوم ذاتی
incumbency
U
وفیفه لزوم
if necessary
U
در صورت لزوم
on occasion
U
هنگام لزوم
needs
U
بر حسب لزوم
supplied
U
موجودی لزوم
unnecessary
U
بیش از حد لزوم
inhesion
U
لزوم ذاتی
too
U
بیش از حد لزوم
supplying
U
موجودی لزوم
unnecessarily
U
بیش از حد لزوم
underexpose
U
کمتر از حد لزوم در معرض
overdose
U
داروی بیش از حد لزوم
overcompensation
U
جبران بیش از حد لزوم
to become a necessity
U
لزوم پیدا کردن
supererogatory
U
زائد بیش از حد لزوم
overdoses
U
داروی بیش از حد لزوم
long game
U
بازی با لزوم ضربههای طولانی
overstuff
U
بیش ازحد لزوم انباشتن
Internet
U
انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
ceremonialism
U
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
fat
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fatter
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fattest
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fats
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
referee in case of need
U
داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
excess stock
U
ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
tyrannicide
U
اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
outstay
U
بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
dynamic
U
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamically
U
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
constitutionalism
U
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
vending machines
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machine
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
control rocket
U
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
intervener
U
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
cosmopolitanism
U
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
racism
U
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
terrorism
U
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
overlay
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlaying
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlays
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
superadd
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superconductor
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superaddition
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
mercantilism
U
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
superconductive
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
jukebox
U
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukeboxes
U
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
fullest
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fabianism
U
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
highs
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
egregious
U
بزرگ
bulkier
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
macro
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
great-
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
great
U
بزرگ
eminent
U
بزرگ
magacephalic
U
بزرگ سر
headmen
U
بزرگ
greatest
U
بزرگ
majestic
U
بزرگ
headman
U
بزرگ
big
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
grave
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
mightier
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
spankings
U
بزرگ
highest
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
dignified
U
بزرگ
high
U
بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
bigger
U
بزرگ
adult
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
gate
U
در بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
stour
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
swingeing
U
بزرگ
wallopings
U
بزرگ
walloping
U
بزرگ
smallest
U
بزرگ نه
nonus
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
grossest
U
بزرگ
propylon
U
در بزرگ
grossing
U
بزرگ
grosser
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
extras
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
large
U
بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
vast
U
بزرگ
vasty
U
بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
decuman
U
بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com