English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magnifcation U بزرگ سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
magnification U بزرگ سازی درشت نمایی
magnifications U بزرگ سازی درشت نمایی
large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
lsi U Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
ultra large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
usli U مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
very large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
Other Matches
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
grossest U بزرگ
extra U بزرگ
egregious U بزرگ
highs U بزرگ
swith U بزرگ
king size U بزرگ
full bottomed U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
canis major U سگ بزرگ
propylon U در بزرگ
grossing U بزرگ
highest U بزرگ
majoring U بزرگ
majored U بزرگ
major U بزرگ
extra- U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
great U بزرگ
extensive U بزرگ
enormous U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
vast U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
gross U بزرگ
voluminous U بزرگ
decuman U بزرگ
spanking U بزرگ
spankings U بزرگ
macro U بزرگ
eminent U بزرگ
majuscule U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
doyenne U زن بزرگ
extras U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
large sized U بزرگ
big U بزرگ
bigger U بزرگ
biggest U بزرگ
high U بزرگ
large sized a U بزرگ
of a large size U بزرگ
stour U بزرگ
grosses U بزرگ
adults U بزرگ
long ton U تن بزرگ
mightier U بزرگ
bulky U بزرگ
swingeing U بزرگ
wallopings U بزرگ
headmen U بزرگ
headman U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
walloping U بزرگ
jumbos U بزرگ
jumbo U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulkier U بزرگ
dignified U بزرگ
adult U بزرگ
largest U بزرگ
larger U بزرگ
large U بزرگ
gates U در بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
megapod U بزرگ پا
gate U در بزرگ
majuscular U بزرگ
hugeous U بزرگ
great- U بزرگ
immane U بزرگ
massively U بزرگ
gravest U بزرگ
grosser U بزرگ
vasty U بزرگ
massive U بزرگ
greatest U بزرگ
nonus U بزرگ
graves U بزرگ
grossed U بزرگ
grave U بزرگ
smallest U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
majestic U بزرگ
small U بزرگ نه
largen vi U بزرگ شدن
tun U بشکه بزرگ
grow old U بزرگ شدن
enlarge U بزرگ کردن
largen U بزرگ شدن
grannies U مادر بزرگ
granny U مادر بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
largen U بزرگ کردن
leading nations U ملتهای بزرگ
dignitary U شخص بزرگ
largen vi U بزرگ کردن
department stores U فروشگاه بزرگ
bulk U قسمت بزرگ
enlarged U بزرگ کردن
dignitaries U شخص بزرگ
department store U فروشگاه بزرگ
enlarges U بزرگ کردن
bulk U در حجم بزرگ
grow up U بزرگ شدن
jumbo risks U خطرات بزرگ
kalong U شبکور بزرگ
grosses U بزرگ کردن
the great vassals U تیولداران بزرگ
supergalaxy U کهکشان بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
the powers U دولتهای بزرگ
hosghead U چلیک بزرگ
jeroboam U قدح بزرگ
jack plane U رنده بزرگ
grossest U بزرگ کردن
grossed U بزرگ کردن
grossing U بزرگ کردن
gross U بزرگ کردن
abbots U راهب بزرگ
abbot U راهب بزرگ
large aircraft U هواپیمای بزرگ
main U بزرگ تمام
amplified U بزرگ شدن
amplifies U بزرگ شدن
high polymer U بسپار بزرگ
high minded U بزرگ منش
high level signal U سیگنال بزرگ
large ship U کشتی بزرگ
large ship U ناو بزرگ
the supreme U خدای بزرگ
hassan primus U حسن بزرگ
larged sized U اندازه بزرگ
amplifying U بزرگ شدن
to fil out U بزرگ شدن
to grow old U بزرگ شدن
to grow up U بزرگ شدن
amplify U بزرگ شدن
large detail U جزء بزرگ
large intestine U روده بزرگ
stull U قطعه بزرگ
stull U لقمه بزرگ
grosser U بزرگ کردن
sowed U شمش بزرگ
high treason U خیانت بزرگ
mansions U عمارت بزرگ
mansion U عمارت بزرگ
pigsticker U چاقوی بزرگ
cataract U ابشار بزرگ
cataracts U ابشار بزرگ
excessive U بسیار یا بزرگ
grander U بزرگ مهم
archangel U فرشتهء بزرگ
archangels U فرشتهء بزرگ
sow U شمش بزرگ
big dippers U خرس بزرگ
large scale U مقیاس بزرگ
big dipper U خرس بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com