Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common factor
[GCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
highest common factor
[HCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
common d.
U
مقسوم علیه مشترک
common factor
U
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
denominators
U
مقسوم علیه
denominator
U
مقسوم علیه
divisor
U
مقسوم علیه
divtsor
U
مقسوم علیه
divisor
U
مقسوم علیه
[ریاضی]
remainder
U
عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
divisor
U
عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
smallest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
[LCM]
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
in personam
U
علیه شخص خاصی علیه انسان
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
joint venture
U
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
subscribers
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint
U
نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscriber
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
dividend
U
مقسوم
dividends
U
مقسوم
part
U
مقسوم
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
dividends
U
عملوندی که مقسوم در عمل تقسیم
dividend
U
عملوندی که مقسوم در عمل تقسیم
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
pro and con
U
له و علیه
conning
U
بر علیه
cons
U
بر علیه
v
U
علیه
against
U
علیه
conned
U
بر علیه
con
U
بر علیه
pros and cons
U
له و علیه
versus
U
علیه
pupils
U
مولی علیه
losing party
U
محکوم علیه
judgement debtor
U
محکوم علیه
pupil
U
مولی علیه
respondents
U
مستانف علیه
beneficiaries
U
موقوف علیه
defendant
U
مدعی علیه
lady ship
U
سرکار علیه
defendants
U
مدعی علیه
out of court
U
محکوم علیه
respondent
U
مدعی علیه
beneficiary
U
موقوف علیه
respondent
U
مستانف علیه
respondents
U
مدعی علیه
peace be upon him
U
علیه السلام
third person of a transfer
U
محال علیه
party against whom a protest is made
U
معترض علیه
anti
U
مخالف علیه
person placed under guardianship
U
مولی علیه
presentee
U
معروض علیه
pro and con
U
دلائل له و علیه
drawee
U
محال علیه
ward
U
مولی علیه
appellee
U
مستانف علیه
victim of an offence
U
مجنی علیه
assignee
U
محال علیه
wards
U
مولی علیه
beneficiary of an endowment
U
موقوف علیه
recognizor
U
محکوم علیه
object of protest
U
معترض علیه
backmost
U
پس ترین
public mischief
U
جرم علیه جامعه
self defeating
U
علیه منظور خود
cross action
U
علیه وی اقامه کند
self-defeating
U
علیه منظور خود
biological defense
U
پدافند بر علیه تک میکربی
offences against property
U
جرائم بر علیه اموال
lese majeste
U
خیانت علیه حکومت
action in personam
U
دعوی بر علیه شخص
non fatal offences against the person
U
جرائم بر علیه ابدان
lese majesty
U
خیانت علیه حکومت
offences against persons
U
جرائم بر علیه اشخاص
topmost
U
اعلی ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
lowermost
U
پایین ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
lower most
U
پایین ترین
bottommost
U
پایین ترین
lattermost
U
عقب ترین
undermost
U
زیر ترین
meritorious
U
شایسته ترین
lattermost
U
پست ترین
westernmost
U
غربی ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
middlemost
U
میان ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
midmost
U
میان ترین
backmost
U
عقب ترین
eldest
U
مسن ترین
foremost
U
پیش ترین
hindmost
U
عقب ترین
best
U
عظیم ترین
nethermost
U
پست ترین
lowest
U
پایین ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
drier
U
: خشک ترین
arrant
U
بدنام ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
rightmost
U
راست ترین
aftmost
U
عقب ترین
undermost
U
پایین ترین
rearmost
U
عقب ترین
downmost
U
پایین ترین
proto
U
مهم ترین
driest
U
خشک ترین
proceed against someone
علیه کسی دادخواهی کردن
to proceed against a person
U
اقدام بر علیه کسی زدن
offence against public order
U
جرائم بر علیه نظم عمومی
offences against public morals
U
جرائم بر علیه اخلاق عمومی
To take field against somebody .
U
بر علیه کسی وارد شدن
offences against public dencency
U
جرائم بر علیه عفت عمومی
demur
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
respondent
U
پژوهش خواه مستانف علیه
demurring
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
action in rem
U
دعوی بر علیه عین مال
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
to safeguard
[against]
U
حفظ کردن
[علیه]
[در برابر]
respondents
U
پژوهش خواه مستانف علیه
to safeguard
[against]
U
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
counter fire
U
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
to safeguard
[against]
U
امن نگهداشتن
[علیه]
[در برابر]
tick
U
سخت ترین مرحله
most significant digit
U
با ارزش ترین رقم
most significant digit
U
با اهمیت ترین رقم
ticks
U
سخت ترین مرحله
least significant digit
U
کم اهمیت ترین رقم
next
U
نزدیک ترین پس ازان
ticked
U
سخت ترین مرحله
best
U
شایسته ترین پیشترین
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
lsb
U
کم اهمیت ترین بیت
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
full-backs
U
عقب ترین بازی کن
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
neap
U
خفیف ترین جزر و مد
most significant bit
U
با اهمیت ترین بیت
most significant bit
U
با ارزش ترین بیت
royal road
U
اسان ترین راه
tenth rate
U
از پایین ترین جنس
aftermost
U
عقب ترین واپسین
full-back
U
عقب ترین بازی کن
tenth rate
U
پایین ترین درجه
bottom price
U
پائین ترین قیمت
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
least significant bit
U
کم اهمیت ترین بیت
innermost
U
داخلی ترین دراعماق
declaim
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
chemical defense
U
پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
lodge a complaint against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
bring an action against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
summary judgment
U
حکمی که علیه ضامن صادر میشود
bring a suit against a person
U
اقامه دعوی علیه کسی کردن
indicts
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
declaimed
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
lay an information against someone
U
بر علیه کسی اعلام جرم کردن
declaims
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
libellee
U
مدعی علیه شخص مورد افترا
declaiming
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
libelee
U
مدعی علیه شخص مورد افترا
indict
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicted
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicting
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
admiral
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
admirals
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
curtal step
U
پایین ترین پله پلگان
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com