Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
joggle
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nicking
U
شکاف دادن بریدگی
nicks
U
شکاف دادن بریدگی
nicked
U
شکاف دادن بریدگی
nick
U
شکاف دادن بریدگی
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
colluvim
U
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
grips
U
بریدگی برای گذراندن اب
grip
U
بریدگی برای گذراندن اب
gripping
U
بریدگی برای گذراندن اب
gripped
U
بریدگی برای گذراندن اب
cavitation
U
بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
marlinespike
U
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
prongs
U
تیزی چنگال تیزی دندان
prong
U
تیزی چنگال تیزی دندان
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
linstock
U
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
sight window
U
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
chamfer
U
گرفتن تیزی تیزی
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
drylot
U
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
tallow
U
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
swabs
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swab
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
U
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
dykes
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dyke
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
kyanize
U
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
willowware
U
بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
catgut
U
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
cape chisel
U
قلمی برای کندن شکاف یاکنجهای چهارگوش
sunscreens
U
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreen
U
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
bailout
U
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
buffer
U
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
bay
U
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
boundary
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
bulk head
U
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
fly net
U
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
gaiting strap
U
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
boundaries
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
infibulation
U
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
maneuvering vent
U
شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
flopped
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
froe
U
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
windbreak
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaks
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
to rough a horse's shoes
U
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
radiation shield
U
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
sealsking
U
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
fail safe system
U
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
encoding
U
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
slotting
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
gill slit
U
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
bacteriolysis
U
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
wire locking
U
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
pits
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
preventive justice
U
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
locknut
U
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
spacer
U
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
suchlike
U
امثال ان
end finish
U
گره جناقی
[گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
scrambler
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
saws
U
امثال وحکم
adage
U
امثال و حکم
sawing
U
امثال وحکم
sawed
U
امثال وحکم
saw
U
امثال وحکم
failed
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
anecdote
U
امثال ضرب المثل
reticules
U
شبکه شطرنجی و امثال ان
anecdotes
U
امثال ضرب المثل
viscera
U
دل وروده وجگر و امثال ان
reticule
U
شبکه شطرنجی و امثال ان
edge
U
تیزی
verjuice
U
تیزی
keenness
U
تیزی
edges
U
تیزی
poignancy
U
تیزی
acridity
U
تیزی
pointedness
U
تیزی
trenchancy
U
تیزی
tartness
U
تیزی
sharpness
U
تیزی
shrillness
U
تیزی
acumination
U
تیزی
acuteness
U
تیزی
gid
U
سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
nets
U
تور ماهی گیری و امثال ان
nett
U
تور ماهی گیری و امثال ان
guns
U
سرنگ امپول زنی و امثال ان
book of proverbs
U
کتاب امثال حضرت سلیمان
gun
U
سرنگ امپول زنی و امثال ان
apothegm
U
کلام موجز امثال و حکم
net
U
تور ماهی گیری و امثال ان
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
sheaths
U
تیزی دنده
cup point
U
تیزی حلقوی
edge
U
کناره تیزی
sheath
U
تیزی دنده
edges
U
کناره تیزی
visual acuity
U
تیزی بینایی
angle
U
تیزی یا گوشه هر چیزی
bevel
U
تیزی لبه را گرفتن
tipping
U
تیزی نوک چیزی
knolls
U
تیزی یابرامدگی خاک از اب
knoll
U
تیزی یابرامدگی خاک از اب
angles
U
تیزی یا گوشه هر چیزی
tip
U
تیزی نوک چیزی
sported
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
holing
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
sport
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
stockfish
U
ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
hole
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
sports
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
carriers
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
cresting
U
نوک تیزی راس خاکریز
crests
U
نوک تیزی راس خاکریز
crest
U
نوک تیزی راس خاکریز
papilla
U
زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
scissor
U
بریدگی
scission
U
بریدگی
gully
U
اب بریدگی
breaking
U
بریدگی
kert
U
بریدگی
kerf
U
بریدگی
incisions
U
بریدگی
incision
U
بریدگی
rifts
U
بریدگی
hyphens
U
بریدگی
hyphen
U
بریدگی
gulleys
U
اب بریدگی
gullies
U
اب بریدگی
notches
U
بریدگی
detruncation
U
بریدگی
notch
U
بریدگی
rift
U
بریدگی
gashing
U
بریدگی
jaggedness
U
بریدگی
gashes
U
بریدگی
gashed
U
بریدگی
gash
U
بریدگی
incisure
U
بریدگی
jaggy
U
بریدگی
score
U
بریدگی
scores
U
بریدگی
scored
U
بریدگی
jag
U
بریدگی
rabbet
U
جفت کردن نر ومادگی یاکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
denting
U
دندانه بریدگی
ground water trench
U
بریدگی اب زیرزمینی
cut
U
برش بریدگی
dents
U
دندانه بریدگی
cuts
U
برش بریدگی
dented
U
دندانه بریدگی
edge notched
U
با بریدگی لبهای
corner cut
U
بریدگی گوشه
cuts
U
تخفیف بریدگی
dry gap bridge
U
پل مخصوص اب بریدگی
kert
U
جای بریدگی با
cut
U
تخفیف بریدگی
dent
U
دندانه بریدگی
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
You are a smart cookie.
[American E]
U
شما آدم باهوشی
[تیزی]
هستید.
[اصطلاح روزمره]
boutonniere
U
بریدگی یاشکاف جای دکمه
pipped
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
streamline body
U
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com