English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
irreversible U برگشت ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
irreversible process U فرایند برگشت ناپذیر
irreversible reaction U واکنش برگشت ناپذیر
irreversible steels U فولادهای برگشت ناپذیر
ratchet effect U اثر برگشت ناپذیر
waisting U کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
Other Matches
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
returns U برگشت
reversals U برگشت
returned U برگشت
turnabouts U برگشت
turnabout U برگشت
reversal U برگشت
revert U برگشت
reverted U برگشت
relapse U برگشت
relapsed U برگشت
relapses U برگشت
relapsing U برگشت
returning U برگشت
recoveries U برگشت
recovery U برگشت
return U برگشت
retrocedence U برگشت
return line U خط برگشت
reoccur U برگشت
regurgitation U برگشت
regression line U خط برگشت
refluence U برگشت
recurrenge U برگشت
recrvdescence U برگشت
recrudescence U برگشت
retrocession U برگشت
retrogression U برگشت
drawbacks U برگشت
drawback U برگشت
tergiversation U برگشت
reflux U برگشت
right of reversion U برگشت
regression U برگشت
upturn U برگشت
veered U برگشت
recoils U برگشت
veers U برگشت
d.c. restoration U برگشت دی سی
turnrounds U برگشت
turnarounds U برگشت
turnaround U برگشت
veer U برگشت
back water U برگشت اب
recoiled U برگشت
recoil U برگشت
reverting U برگشت
d.c. reinsertion U برگشت سی دی
turnover U برگشت
capsizal U برگشت
recoiling U برگشت
reverts U برگشت
turnaround form U شکل برگشت
ground return U برگشت زمینی
return flow U جریان برگشت
return current U جریان برگشت
grid return U سیم برگشت
return wire U سیم برگشت
linear regression U برگشت خطی
return conductor U سیم برگشت
return pipe U لوله برگشت
returnable U قابل برگشت
retrocedent U برگشت کننده
downward travel U ضربه برگشت
revocable U قابل برگشت
reversibility U برگشت پذیری
retrocessive U برگشت کننده
reverses of fortune U برگشت روزگار
return cargo U محموله برگشت
repercussion U انعکاس برگشت
reverberation U برگشت امواج
reverberations U برگشت امواج
reapparition U برگشت عود
payback period U دوره برگشت
retrogressing U پس رفتن برگشت
retrograde U برگشت دهنده
irrevocable U غیرقابل برگشت
retrogresses U پس رفتن برگشت
retrogressed U پس رفتن برگشت
nonlinear regression U برگشت غیرخطی
recurrence interval U زمان برگشت
rematch U مسابقه برگشت
regression time U زمان برگشت
regression equation U معادله برگشت
regression coefficient U ضریب برگشت
regression analysis U تحلیل برگشت
image reversal U برگشت تصویر
irrevocably U بطور بی برگشت
regressive U برگشت کننده
return perion U زمان برگشت
reversible U برگشت پذیر
retrogress U پس رفتن برگشت
backward reaction U واکنش برگشت
rebounded U ضربه برگشت
rebound U ضربه برگشت
backspace U برگشت به عقب
flashback U برگشت شعله
flashbacks U برگشت شعله
back water curve U منحنی برگشت اب
re- U برگشت دادن
re U برگشت دادن
armstand dive U بالانس برگشت
retrogressive U برگشت کننده
reflectors U برگشت دهنده
irreversibility U برگشت ناپذیری
reflector U برگشت دهنده
irremeable U برگشت نا پذیر
return flight U پرواز برگشت
flyback pulse U پالس برگشت
rebounding U ضربه برگشت
rebounds U ضربه برگشت
turn U برگشت شناگر
turning points U نقطه برگشت
track return U مدار برگشت
turn around time U زمان برگشت
short return U برگشت کوتاه
turns U برگشت شناگر
irrevocability U برگشت ناپذیری
turnaround documents U اسناد برگشت
back U درعقب برگشت
turnaround documents U مستندات برگشت
turnaround time U زمان برگشت
backs U درعقب برگشت
turning point U نقطه برگشت
waterproofs U نم ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
waterproofed U نم ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
inappeasable U ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
high inverse voltage rectifier U یکسوکننده با برگشت قوی
regresses U پس رفت کردن برگشت
reverted U برگشت به وضعیت طبیعی
regressed U پس رفت کردن برگشت
regress U پس رفت کردن برگشت
reverts U برگشت به وضعیت طبیعی
reverting U برگشت به وضعیت طبیعی
regressing U پس رفت کردن برگشت
revert U برگشت به وضعیت طبیعی
deceleration U فرایند برگشت پذیر
capital recovery factor U ضریب برگشت سرمایه
inbound U برگشت توپ به زمین
flip turn U برگشت انتهای استخر
grid return U سیم برگشت شبکه
lapsing U برگشت انحراف موقت
drawback U برگشت حقوق گمرکی
lapses U برگشت انحراف موقت
back stroke U ضربه برگشت پیستون
magnetic yoke U سیم برگشت مغناطیسی
atavism U برگشت بخوی نیاکان
lapse U برگشت انحراف موقت
drawbacks U برگشت حقوق گمرکی
impedance feedback U پیوست برگشت امپدانس
introversion U برگشت بسوی درون
cycle time U زمان رفت و برگشت
trip U رفت یا برگشت فنر
renewable energy U انرژی برگشت پذیر
return ticket U بلیط رفت و برگشت
echoing U برگشت امواج رادار
regress U برگشت [به حالت کم توسعه]
backstroke U برگشت عقب زنی
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
recoveries U برگشت به حالت اولیه
echoes U برگشت امواج رادار
tripped U رفت یا برگشت فنر
echoed U برگشت امواج رادار
echo U برگشت امواج رادار
He came back with his tail between his legs. U دست از پ؟ درازتر برگشت
day return U بلیط رفتو برگشت
regression U برگشت [به حالت کم توسعه]
recovery U برگشت به حالت اولیه
total reflux head U سر تقطیر برگشت کامل
throw back U برگشت به خصال نیاکان
revocable credit U اعتبار قابل برگشت
revocable letter of credit U اعتبار قابل برگشت
reverberation U برگشت دادن امواج
reverberations U برگشت دادن امواج
microscopic reversibility U برگشت پذیری میکروسکوپی
plotter repeatability U قابلیت برگشت رسام
payback period U دوره برگشت سرمایه
nonreimbursable U غیر قابل برگشت
regurgitation U برگشت خون استفراع
trips U رفت یا برگشت فنر
reversibility principle U اصل برگشت پذیری
step backwards U برگشت [به حالت کم توسعه]
indiminishable U کاهش ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com