English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7922 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
get U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
getting U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom> U مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel <idiom> U به ترتیب عالی یا محیطی عالی
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
out- U نوبت سرویس اسکواش
out U نوبت سرویس اسکواش
squash court U زمین بازی اسکواش
outed U نوبت سرویس اسکواش
front wall U دیوار مقابل اسکواش
service court U محل فرود سرویس اسکواش
in side U سمت سرویس زمین اسکواش
front court U محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand in U سمت زمین سرویس اسکواش
hand out U خراب کردن سرویس اسکواش
creased U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
down U توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
nick U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
crosscourt shot U ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
nicking U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
squash tennis U بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
scarc ely U مشکل
problems U مشکل
uphill U مشکل
jigsaw U مشکل
jigsaws U مشکل
problem U مشکل
difficult U مشکل
quandaries U مشکل
quandary U مشکل
off the hook <idiom> U دورشدن از مشکل
kick up a fuss <idiom> U به مشکل بر خوردن
What's the problem? U مشکل کجاست؟
faultless <adj.> U بدون مشکل
impeccable <adj.> U بدون مشکل
sound <adj.> U بدون مشکل
flawless <adj.> U بدون مشکل
immaculate <adj.> U بدون مشکل
free from error <adj.> U بدون مشکل
head above water <idiom> U آشکاری مشکل
ill U مشکل سخت
ill- U مشکل سخت
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
in a jam <idiom> U مشکل داشتن
in a bind <idiom> U به مشکل افتادن
up the creek <idiom> U به مشکل برخودن
deep water <idiom> U مشکل سخت
fun and games <idiom> U وفیفه مشکل
fastidious U مشکل پسند
hardest U مشکل شدید
have a time <idiom> U به مشکل بر خوردن
ills U مشکل سخت
knots U مشکل عقده
error description U توضیح مشکل
description of error U توضیح مشکل
hard U مشکل شدید
harder U مشکل شدید
bisexual U خنثی مشکل
miminy piminy U مشکل پسند
bisexuals U خنثی مشکل
defect description U توضیح مشکل
open sesame U مشکل گشا
picksome U مشکل پسند
problem identification U بازشناسی مشکل
knot U مشکل عقده
fault description U توضیح مشکل
finically U مشکل پسندانه
finicality U مشکل پسندی
feeding problem U مشکل تغذیه
hardly U مشکل بزحمت
fastidiousness U مشکل پسندی
exquisite taste U مشکل پسندی
floorer U سوال مشکل
f.in taste U مشکل پسند
hard to please U مشکل پسند
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
in a world of one's own <idiom> U مشکل عمیق داشتن
in the doghouse <idiom> U مشکل پیدا کردن با
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
no picnic <idiom> U ناخوش آیند ،مشکل
catastrophic error U خطا یا مشکل در کل سیستم
problem child U کودک مشکل افرین
problem behavior U رفتار مشکل افرین
can of worms <idiom> U مشکل پیچیده وسردرگم
Gordian knots U مشکل معما مانند
through the mill <idiom> U تجربه شرایط مشکل
turn tail <idiom> U فرار از خطر یا مشکل
mooney problem checklist U مشکل سنج مونی
mystification U مشکل وپیچیده سازی
raise eyebrows <idiom> U ایجاد مشکل و زحمت
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
unhandy U مشکل بدست امده
to put the a. in the helve U مشکل یامعمائی را حل کردن
to resolve a doubt U حل مشکل یاشبهه کردن
Gordian knot U مشکل معما مانند
resource person U فرد مشکل گشا
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
end U در انتها یا پس از چندین مشکل
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
ends U در انتها یا پس از چندین مشکل
drawbacks U برگشت
right of reversion U برگشت
reversal U برگشت
drawback U برگشت
regurgitation U برگشت
retrogression U برگشت
d.c. reinsertion U برگشت سی دی
retrocession U برگشت
retrocedence U برگشت
return line U خط برگشت
d.c. restoration U برگشت دی سی
reoccur U برگشت
capsizal U برگشت
back water U برگشت اب
reverting U برگشت
recrudescence U برگشت
recrvdescence U برگشت
turnabouts U برگشت
turnabout U برگشت
upturn U برگشت
reverts U برگشت
recoiling U برگشت
recoil U برگشت
recurrenge U برگشت
regression U برگشت
regression line U خط برگشت
reflux U برگشت
reversals U برگشت
revert U برگشت
refluence U برگشت
tergiversation U برگشت
reverted U برگشت
recoils U برگشت
recoiled U برگشت
returns U برگشت
turnover U برگشت
veers U برگشت
relapse U برگشت
relapsed U برگشت
returning U برگشت
relapses U برگشت
veered U برگشت
turnaround U برگشت
return U برگشت
turnarounds U برگشت
recovery U برگشت
veer U برگشت
recoveries U برگشت
turnrounds U برگشت
relapsing U برگشت
returned U برگشت
mattered U مشکل یا مساله قابل بحث
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
it is particularly difficult U بیک طرزمخصوصی مشکل است
iteration U تکرار یک برنامه برای حل مشکل
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
mattering U مشکل یا مساله قابل بحث
matters U مشکل یا مساله قابل بحث
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
harden U مشکل کردن سخت شدن
hardens U مشکل کردن سخت شدن
intricate design U نقش پیچیده، درهم و مشکل
matter U مشکل یا مساله قابل بحث
last straw <idiom> U [آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
i can add rapidly U مشکل مارا زیاد کرد
difficult terrain U زمین مشکل برای عبور
Problem - solving . U گره گشایی ( رفع مشکل )
finicking U جلوه فروش مشکل پسند
clear up <idiom> U حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
reflector U برگشت دهنده
return flow U جریان برگشت
reapparition U برگشت عود
short return U برگشت کوتاه
regression time U زمان برگشت
regression coefficient U ضریب برگشت
return current U جریان برگشت
return conductor U سیم برگشت
regressive U برگشت کننده
retrogressive U برگشت کننده
rematch U مسابقه برگشت
regression equation U معادله برگشت
reflectors U برگشت دهنده
repercussion U انعکاس برگشت
return cargo U محموله برگشت
return wire U سیم برگشت
regression analysis U تحلیل برگشت
Recent search history Forum search
1Jack Attac
1A program is the ordered set of instructions to solve a particular problem.
2Protozoa: entamoba coli cyst seen
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1The below message appears under Search line
1What is the meaning of: "the islands of excellent practice?
0در حال حاضربا نماینده آنها مشکل پیدا کرده ایم
010/5d?
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com