English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decision U برنده کشتی با امتیاز
decisions U برنده کشتی با امتیاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outpoint U برنده با امتیاز
decisions U برنده با امتیاز
decision U برنده با امتیاز
To win on points. U با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
trenchant U برنده
discoverers U پی برنده
winner U برنده
foretooth U برنده
conductive U برنده
scissile U برنده
vehicles U برنده
heuristic U پی برنده
deferent U برنده
cutting U برنده
incisive U برنده
vehicle U برنده
portative U برنده
cutter U برنده
cutters U برنده
mutilator U برنده
high proof U برنده
winners U برنده
incisor tooth U برنده
discoverer U پی برنده
winnings U برنده
winning U برنده
incisory U برنده
promotor U پیش برنده
propulsive U جلو برنده
edged tool U الت برنده
edge tool U الت برنده
utilizer U بکار برنده
contenders U برنده احتمالی
user U بکار برنده
prizewinner U برنده جایزه
winner of a match U برنده مسابقه
medalist U برنده مدال
propelling U پیش برنده
winning position U پوزیسیون برنده
raiders U یورش برنده
winning move U حرکت برنده
raider U یورش برنده
prizer U برنده جایزه
contender U برنده احتمالی
resolutive U تحلیل برنده
impellor U پیش برنده
dissolvent U حل کننده برنده
deferent U بیرون برنده
incisively U بطور برنده
impeller U پیش برنده
medalists U برنده مدال
medallist U برنده مدال
lacerative U برنده یا درنده
medallists U برنده مدال
users U بکار برنده
heiress U ارث برنده زن
heiresses U ارث برنده زن
cutting head U نوک برنده
victors U برنده مسابقه
victor U برنده مسابقه
dark horses U برنده غیرمترقبه
dark horse U برنده غیرمترقبه
highest bidder U برنده مزایده
gonfalonier U برنده پرچم
gestatorial U برنده پاپ
promoters U پیش برنده
persi U برنده سر دیو
promoter U پیش برنده
achiever U از پیش برنده
perseus U برنده سر دیو
uplifter U بالا برنده
winners U برنده بازی
annihilator U از بین برنده
winner U برنده بازی
shoo-in <idiom> U برنده مطلق
booster U بالا برنده
boosters U بالا برنده
wearing U تحلیل برنده
matrolinous U بارث برنده
uptake U بالا برنده
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
liquidator U برچیننده از بین برنده
benefic U فایده برنده نیکوکار
walk all over someone <idiom> U براحتی برنده شدن
winterer U بسر برنده زمستان
emasculatory U برنده نیروی مردی
emasculative U برنده نیروی مردی
bearing capacity U قدرت برنده باربرد
jackpots U برنده تمام پولها
jackpot U برنده تمام پولها
liquidators U برچیننده از بین برنده
backsword U شمشیر یک لبهء برنده
emulous U رشک برنده طالب
file cutter U قسمت برنده سوهان
cutler U فروشنده الات برنده
benefitical U منتفع فایده برنده
nonwinner U هرگز برنده نشده
myrmecophilous U بهره برنده ازمورچه
painstaking U ساعی رنج برنده
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
raise the hand U بالابردن دست برنده
painstakingly U ساعی رنج برنده
chung seung U برنده هوگوابی تکواندو
carry the day <idiom> U برنده یا موفق شدن
won ending U اخر بازی برنده
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
limivorous U فرو برنده گل ولای
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
scissors U چیز برنده قطع کننده
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
to ease to a victory U به سادگی برنده شدن [ورزش]
cutting angle U سطح برنده تیغه برش
novillero U گاوبازی که هنوز برنده نشده
hoong seung U برنده هوگو قرمز تکواندو
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
maidens U اسبی که هنوز برنده نشده
gulf U هر چیز بلعنده وفرو برنده
gulfs U هر چیز بلعنده وفرو برنده
hellward U سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
hybrid propulation U نیروی پیش برنده مختلط
maiden U اسبی که هنوز برنده نشده
to scramble a victory U بزحمت برنده [پیروز] شدن
dye-remover U از بین برنده رنگ [سفید کننده]
waltz off with <idiom> U فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
runner up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
blade U قسمت برنده لبههای تیغ دار
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
runners-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
procrustean U بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
defoliating agent U عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
I have not played my trump ( winning ) card . U ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
shoo in U کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
defoliants U مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> U زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
ingestive U بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
head U طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
compound helicopter U هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
licences U امتیاز
leases U امتیاز
lease U امتیاز
run U یک امتیاز
runs U یک امتیاز
prominence U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
chartering U امتیاز
chartered U امتیاز
charters U امتیاز
game bird U یک امتیاز
charter U امتیاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com