Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hoong seung
U
برنده هوگو قرمز تکواندو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chung seung
U
برنده هوگوابی تکواندو
storm warning
U
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
U
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan
U
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery
U
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
U
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
taekwondo
U
تکواندو
saboum
U
مربی تکواندو
gasoem
U
گاسوم تکواندو
tou book
U
لباس تکواندو
joomeok
U
مشت تکواندو
deung joomeok
U
پس مشت تکواندو
tea
U
کمربند تکواندو
kuang jang neim
U
سرمربی تکواندو
teas
U
کمربند تکواندو
taekwondo yooksa
U
تاریخچه تکواندو
chung shin
U
اصول تکواندو
taekwondo nore
U
سرود تکواندو
kuk kiwo
U
مرکز تکواندو
kyorougei
U
مبارزه تکواندو
shihapjung
U
تشک تکواندو
gei
U
تکنیک تکواندو
geong gegak
U
حمله تکواندو
geong geuk
U
حمله تکواندو
hayei
U
شلوار تکواندو
jooshim
U
داور کنار تکواندو
dojang
U
سالن تمرین تکواندو
k o
U
ضربه فنی تکواندو
wining by deukjoom
U
برد تکواندو با امتیاز
deashim
U
داور وسط تکواندو
dan shimsa pyon
U
دان سیمساپیو تکواندو
chung shin sooyak
U
فرهنگ اخلاقی تکواندو
ap joomok
U
پیش مشت تکواندو
moom poolgi
U
تمرین کردن تکواندو
chi jireugi
U
ضربه بالارونده تکواندو
chagi
U
ضربه پای تکواندو
pakat palmok
U
بیرون ساعد تکواندو
moon doung makki
U
نوعی دفاع تکواندو
diguot jajirogi
U
ضربه مشت تکواندو
bangoe gei
U
تکنیک دفاعی تکواندو
ap seogi
U
راه رفتن عادی تکواندو
chigi
U
ضربه پرتابی دست تکواندو
withdrawal
U
کناره گیری از مسابقه تکواندو
withdrawals
U
کناره گیری از مسابقه تکواندو
doobal dang sang
U
ضربه پرشی دوگانه تکواندو
dan gup jeado
U
سیستم درجه بندی تکواندو
heichio makki
U
بازکردن دفاع ضربدری هشیوماگی تکواندو
geong gyuk
U
نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
infrared ray
U
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
gup shimsa pyon
U
فرم ازمون درجه تکواندو گاپ سیمساپیو
tae guk
U
در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
round
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
winner
U
برنده
deferent
U
برنده
heuristic
U
پی برنده
conductive
U
برنده
portative
U
برنده
mutilator
U
برنده
winnings
U
برنده
scissile
U
برنده
discoverers
U
پی برنده
cutter
U
برنده
winners
U
برنده
winning
U
برنده
discoverer
U
پی برنده
cutters
U
برنده
foretooth
U
برنده
cutting
U
برنده
incisive
U
برنده
incisory
U
برنده
high proof
U
برنده
trenchant
U
برنده
incisor tooth
U
برنده
vehicle
U
برنده
vehicles
U
برنده
victors
U
برنده مسابقه
victor
U
برنده مسابقه
booster
U
بالا برنده
boosters
U
بالا برنده
achiever
U
از پیش برنده
annihilator
U
از بین برنده
resolutive
U
تحلیل برنده
outpoint
U
برنده با امتیاز
gestatorial
U
برنده پاپ
gonfalonier
U
برنده پرچم
persi
U
برنده سر دیو
perseus
U
برنده سر دیو
raider
U
یورش برنده
prizer
U
برنده جایزه
prizewinner
U
برنده جایزه
raiders
U
یورش برنده
promotor
U
پیش برنده
propulsive
U
جلو برنده
propelling
U
پیش برنده
impeller
U
پیش برنده
impellor
U
پیش برنده
users
U
بکار برنده
user
U
بکار برنده
winner
U
برنده بازی
incisively
U
بطور برنده
highest bidder
U
برنده مزایده
uplifter
U
بالا برنده
edged tool
U
الت برنده
deferent
U
بیرون برنده
cutting head
U
نوک برنده
edge tool
U
الت برنده
decisions
U
برنده با امتیاز
lacerative
U
برنده یا درنده
decision
U
برنده با امتیاز
winning position
U
پوزیسیون برنده
winning move
U
حرکت برنده
contenders
U
برنده احتمالی
contender
U
برنده احتمالی
winner of a match
U
برنده مسابقه
dissolvent
U
حل کننده برنده
utilizer
U
بکار برنده
medallists
U
برنده مدال
medallist
U
برنده مدال
promoters
U
پیش برنده
promoter
U
پیش برنده
winners
U
برنده بازی
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
heiress
U
ارث برنده زن
medalist
U
برنده مدال
heiresses
U
ارث برنده زن
wearing
U
تحلیل برنده
matrolinous
U
بارث برنده
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
uptake
U
بالا برنده
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
medalists
U
برنده مدال
benefitical
U
منتفع فایده برنده
limivorous
U
فرو برنده گل ولای
cutler
U
فروشنده الات برنده
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
myrmecophilous
U
بهره برنده ازمورچه
bearing capacity
U
قدرت برنده باربرد
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
painstaking
U
ساعی رنج برنده
painstakingly
U
ساعی رنج برنده
emulous
U
رشک برنده طالب
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
emasculative
U
برنده نیروی مردی
benefic
U
فایده برنده نیکوکار
jackpot
U
برنده تمام پولها
raise the hand
U
بالابردن دست برنده
walk all over someone
<idiom>
U
براحتی برنده شدن
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
won ending
U
اخر بازی برنده
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
liquidators
U
برچیننده از بین برنده
liquidator
U
برچیننده از بین برنده
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
carry the day
<idiom>
U
برنده یا موفق شدن
winterer
U
بسر برنده زمستان
jackpots
U
برنده تمام پولها
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
hybrid propulation
U
نیروی پیش برنده مختلط
hellward
U
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
to scramble a victory
U
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
cutting angle
U
سطح برنده تیغه برش
gulfs
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
gulf
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
scissors
U
چیز برنده قطع کننده
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
runner-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
dye-remover
U
از بین برنده رنگ
[سفید کننده]
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
runner up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
waltz off with
<idiom>
U
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
blade
U
قسمت برنده لبههای تیغ دار
procrustean
U
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
runners-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
defoliating agent
U
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
open water
U
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
defoliants
U
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
The tongue is not steel , yet it cuts.
<proverb>
U
زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
ingestive
U
بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
head
U
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
erythrean
U
قرمز
vermeil
U
قرمز
laky a
U
قرمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com