English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paddies U برنج اسیاب نکرده
paddy U برنج اسیاب نکرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unbowed U انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
unexploded U عمل نکرده مهمات عمل نکرده
look before your leap U گز نکرده
unsight U امتحان نکرده
abortive <adj.> رشد نکرده
single U ازدواج نکرده
rudimental U رشد نکرده
indigested U فکر نکرده
niet le fait U او نکرده است
sole U ازدواج نکرده
untravelled U سفر نکرده
unkempt U شانه نکرده
soles U ازدواج نکرده
dud U گلوله عمل نکرده
unused U عادت نکرده بکارنبرده
uncounselled U مشورت نکرده [نداده]
column rule U خط برنج
brass U برنج
rice U برنج
cash crops U برنج
Br U برنج
he is not quite rested U خوب رفع خستگی نکرده
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
dwarf dud U بمب اتمی عمل نکرده
absolute dud U گلوله اتمی عمل نکرده
unfledged U پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
hung striker U چاشنی عمل نکرده نارنجک
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
nuclear dud U بمب عمل نکرده اتمی
stunted tree U درخت رشد نکرده وکوتاه
You haven't changed. U تو هیچ تغییر نکرده ای [رفتار] .
impennate U دارای بالهای رشد نکرده
brass U برنج الیاژ
wild rice U برنج وحشی
triangular brass bead U مثلث برنج
burnt food U ته دیگ [برنج]
brasier U برنج ساز
brass founder U برنج ریز
rice field U برنج کاری
leaf brass U برنج ورقه
leaf brass U تنکه برنج
rice milk U شیر برنج
rice powder U ارد برنج
free cutting brass U برنج اتومات
does rice suit you? U برنج بشمامیسازد
rice chaff U کاه برنج
brass welding U جوش برنج
rde brass U برنج سرخ
brass ware U برنج الات
brass and bronze U برنج و برنز
brassy U برنگ برنج
rice puddings U شیر برنج
rice pudding U شیر برنج
brazier U برنج سازی
braziers U برنج سازی
brassier U برنج مانند
brassier U برنگ برنج
brassiest U برنج مانند
rice paper U کاغذ برنج
brassiest U برنگ برنج
brassy U برنج مانند
rice U دانههای برنج
mill race U اب اسیاب
water mill U اسیاب
milling U اسیاب
milldam U سر اسیاب
millrace U اب اسیاب
mill U اسیاب
mills U اسیاب
Nobody was late except me . U هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
unschooled U تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
cleaned U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleanest U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud U جنگ افزار هستهای عمل نکرده
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
clean U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleans U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
hot working brass U برنج قابل اهنگری
consumptiveness U دچارشدگی برنج باریک
riziform U مانند دانه برنج
brassily U شبیه فلز برنج
arrack U عرق نارگیل و برنج
beta brass U برنج نوع بتا
alpha brass U برنج نوع الفا
brass U برنج چند جوش
brasier U برنج کار روی گر
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
brass pressure casting U برنج ریختگی فشاری
boiled rice U برنج کته شده
mill race U جوی اسیاب
millwright U اسیاب ساز
sectorial U دندان اسیاب
mill U اسیاب کردن
head race U تنوره اسیاب
mill dam U بند اسیاب
mealmen U کارگر اسیاب
triturator U اسیاب کننده
millrace U جوی اسیاب
to grind into flour U اسیاب کردن
windmills U اسیاب بادی
quern U اسیاب دستی
windmill U اسیاب بادی
water mill U اسیاب ابی
mills U اسیاب کردن
milldam U بند اسیاب
mill wright U اسیاب ساز
molar U دندان اسیاب
headrace U تنوره اسیاب
millstone U سنگ اسیاب
flyer U پره اسیاب
ball mill U اسیاب ساچمهای
flier U پره اسیاب
millstones U سنگ اسیاب
edge mill U اسیاب غلطکی
fliers U پره اسیاب
flyers U پره اسیاب
cheek tooth U اسیاب کننده
gristmill U اسیاب غلات
hand mill U اسیاب دستی
grindstone U سنگ اسیاب
molar tooth U دندان اسیاب
grindstones U سنگ اسیاب
jaw tooth U دندان اسیاب
grinders U دندان اسیاب
grinder U دندان اسیاب
Nothing has changed there. U آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
brass band U ادوات انها از برنج باشد
lattin U ترکیبی مانند فلز برنج
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
Rice is a wholesome food . U برنج غذای کاملی است
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
latten U ترکیبی مانند فلز برنج
rice U بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
sail arm U پره اسیاب بادی
nether millstone U سنگ زیرین اسیاب
tubercle U برامدگی دندان اسیاب
grinds U اسیاب کردن خردکردن
grinder U سنگ رویی اسیاب
milling U عمل اسیاب کردن
mills U کارخانه اسیاب کردن
gritting U اسیاب کردن ازردن
grist U عمل اسیاب کردن
mill wheel U چرخ یا پره اسیاب
grit U اسیاب کردن ازردن
vane of windmill U پره اسیاب بادی
gritted U اسیاب کردن ازردن
flume U ناودان جوی اسیاب
mill circle U چرخ اسیاب ژیمناستیک
grinders U سنگ رویی اسیاب
stamping mill U اسیاب سنگ کوبی
mill U کارخانه اسیاب کردن
stamp mill U اسیاب سنگ کوبی
premolar U دندان اسیاب کوچک
grind U اسیاب کردن خردکردن
slinking U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortions U سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slinks U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slink U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
their principal food is rice U خوراک عمده انها برنج است
windmill U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
windmills U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
grind U اسیاب شدن سخت کارکردن
premolar U مربوط بدندانهای اسیاب کوچک
grinds U اسیاب شدن سخت کارکردن
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
puddings U دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
pudding U دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
wheat germ U گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
crazing mill U اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
chopsticks U میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
accumulated profit U پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
syntactic error U خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
mill U نورد کردن فرز کردن اسیاب
mills U نورد کردن فرز کردن اسیاب
corn flour U ارد ذرت- ارد برنج
bomb reconnaissance U شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com