English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deodorant U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorants U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fungicides U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
fungicide U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
resolver U برطرف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
ground suppressor U برطرف کننده کوتهمداری
expellant U خارج کننده دافع
expellent U خارج کننده دافع
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
filler U ماده پر کننده
fillers U ماده پر کننده
mordant U ماده ثابت کننده
moderating U ماده معتدل کننده
exclusion clause U ماده مستثنی کننده
clarificant U ماده تصفیه کننده
coolant U ماده سرد کننده
coolants U ماده سرد کننده
emulsifiers U ماده امولسیون کننده
coolants U ماده خنک کننده
coolant U ماده خنک کننده
emulsifier U ماده امولسیون کننده
illuminant U ماده روشن کننده
sorbent U ماده جذب کننده
moderate U ماده معتدل کننده
acidulating agent U ماده اسیدی کننده
moderated U ماده معتدل کننده
acidifier U ماده اسیدی کننده
moderates U ماده معتدل کننده
accelerant U ماده تسریع کننده
wetting agent U ماده خیس کننده
insulating material U ماده ایزوله کننده
insulated layer U ماده ایزوله کننده
accelerating agent U ماده تسریع کننده
disinfector U ماده ضدعفونی کننده
diluting media U ماده رقیق کننده
diluent U ماده رقیق کننده
siccative U ماده خشک کننده رنگ
fumigant U ماده ضد عفونی کننده تدخینی
naphthenate drier U ماده خشک کننده نفت
cleanser U وسیله یا ماده تمیز کننده
cleansers U وسیله یا ماده تمیز کننده
insulant U ماده مقاومت کننده مقاوم
novocain U ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
tracers U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
tracer U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
repulsive U دافع
waterproof U دافع اب
waterproofed U دافع اب
waterproofs U دافع اب
repellents U دافع
repellent U دافع
water proof U دافع اب
water repellent U دافع اب
ejaculatory U دافع
dejectory U دافع
eductor U دافع
loathsome U دافع
hydragogue U دافع اب
preclusive U دافع
propulsive U دافع
expulsive U دافع
repeller U دافع
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
surmount U برطرف کردن
loose U برطرف کردن
eliminating U برطرف کردن
overblow U برطرف کردن
looser U برطرف کردن
eliminates U برطرف کردن
loosest U برطرف کردن
pass off U برطرف شدن
surmountable U برطرف کردنی
eliminate U برطرف کردن
surmounting U برطرف کردن
eliminated U برطرف کردن
surmounted U برطرف کردن
surmounts U برطرف کردن
insuperable U برطرف نکردنی
dispel U برطرف کردن
dispelled U برطرف کردن
dispelling U برطرف کردن
dispels U برطرف کردن
clear the air U شک را برطرف کردن
resolving U برطرف سازی
acquit برطرف کردن
muzzle brake U دافع دهانه
buffer body U بدنه دافع
recoil cylinder U استوانه دافع
exterminators U دافع حشرات
bombproof U دافع بمب
self repelling U دافع همدیگر
forbidding U دافع ناخوانده
bechic U دافع سرفه
exterminator U دافع حشرات
recoil system U سیستم دافع
preventively U بطور دافع
icteric U دافع یرقان
demystifying U سر چیزی را برطرف کردن
clear the air <idiom> U برطرف کردن سوتفاهمات
he is recovered from his cold U سرما خوردگی او برطرف شد
demystified U سر چیزی را برطرف کردن
removing U دورکردن برطرف کردن
demystify U سر چیزی را برطرف کردن
demystifies U سر چیزی را برطرف کردن
antialiasing U برطرف کردن بدنمایی
remove U دورکردن برطرف کردن
removes U دورکردن برطرف کردن
to get somebody out of the way U کسی را برطرف کردن
to brak through an obstacle U مانعی را برطرف کردن
acquits U برطرف کردن اداکردن
acquitting U برطرف کردن اداکردن
loathful U دافع بیرغبت سازنده
buffer U دافع اطاق خرج
ischuretic U دافع حبس پول
larvicide U دافع کرم حشره
repulsively U بطور زننده یا دافع
recoil system U دستگاه دافع توپ
acopic U دافع خستگی و کوفتگی
antasthmatic U دافع تنگی نفس
to smooth a difficulty U اشکالی را رفع یا برطرف کردن
removal U برطرف سازی نقل مکان
eliminable U حذف کردنی برطرف شدنی
rejector U دافع دستگاه دفع پارازیت
sledges U کشوی عاید و دافع توپ
sledge U کشوی عاید و دافع توپ
rejecter U دافع دستگاه دفع پارازیت
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
muzzle compensator U دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
muzzle bell U دافع دهانه شیپوری لوله توپ
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
sleigh U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
buffer chamber U جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
anthelmintic U دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
it is proof against cold U سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
weedicide U علف کش داروی دافع علف هرز
insecticidal U دافع حشره مربوط به حشره کشی
oil buffer U ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
remove U دور کردن برطرف کردن
removes U دور کردن برطرف کردن
removing U دور کردن برطرف کردن
rectifies U برطرف کردن جبران کردن
rectified U برطرف کردن جبران کردن
rectify U برطرف کردن جبران کردن
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
to get over U برطرف کردن طی کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com