Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
antineuritic
U
برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
appendicitis
U
اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
dilation
U
اماس
myelitis
U
اماس
tumescence
U
اماس
tumidity
U
اماس
phlegmasia
U
اماس
frost hoil
U
اماس
tumefaction
U
اماس
tuberosity
U
اماس
swelling
U
اماس
pulmonitis
U
اماس شش
single pneumonia
U
اماس یک شش
phrenitis
U
اماس مخ
neuritis
U
پی اماس
encephalitis
U
اماس مخ
edema
U
اماس
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
swellings
U
اماس
turgidity
U
اماس
poked
U
اماس
inflammation
U
اماس
poking
U
اماس
intumescence
U
اماس
poke
U
اماس
inturgescence
U
اماس
lymphdenomia
U
اماس
vulvitis
U
اماس کس
lymphangitis
U
اماس
pokes
U
اماس
nephritis
U
اماس گرده
orchitis
U
اماس خایه
nasitis
U
اماس بینی
colpitis
U
اماس مهبل
myositis
U
اماس ماهیچه
ague cake
U
اماس اسپرزازنوبه
carcinoma
U
اماس سرطانی
otitis
U
اماس گوش
ophthalmitis
U
اماس چشم
odontitis
U
اماس دندان
arteritis
U
اماس شریان
antiphlogistic
U
اماس نشان
palpebritis
U
اماس پلک
blepharitis
U
اماس پلک
brainfever
U
اماس مغز
osteitis
U
اماس استخوان
bunchout
U
اماس کردن
bronchitis
U
اماس نایژه
crystallitis
U
اماس جلیدیه
glandular swelling
U
اماس غدد
gnathitis
U
اماس گونه
hydrocile
U
اماس خایه
hysteritis
U
اماس زهدان
ileitis
U
اماس ایلئون
intumesce
U
اماس کردن
intumescent
U
اماس کرده
intumescent
U
اماس کننده
iritis
U
اماس عنبیه
keratitis
U
اماس قرنیه
gastritis
U
اماس معده
garget
U
اماس پستان
cutitis
U
اماس زیرپوست
dactylitis
U
اماس انگشت
dermatosis
U
اماس پوست
enchondroma
U
اماس غضروفی
metritis
U
اماس زهدان
enteritis
U
اماس روده
faucitis
U
اماس گلو
fibroma
U
اماس لیفی
inoma
U
اماس لیفی
fretty
U
اماس کرده
lentitis
U
اماس جلیدیه
tonsillitis
U
اماس لوزه
tumid
U
اماس کرده
splenitis
U
اماس اسپرز
turgescence
U
اماس بادکردگی
phlogosis
U
اماس برونی
arthritis
U
اماس مفصل
retinitis
U
اماس شبکیه
tracheitis
U
اماس نای
podarthritis
U
اماس بندهای پا
turgid
U
اماس دار
cystitis
U
اماس مثانه
conjunctivitis
U
اماس ملتحمه
tumefactive
U
اماس دار
quinsy
U
اماس چرکدارلوزتین
colitis
U
اماس قولون
swollen
U
اماس کرده
huff
U
اماس کردن
scleritis
U
اماس صلبیه
dermatitis
U
اماس پوست
swells
U
اماس کردن
salpingitis
U
اماس شیپور
pyelitis
U
اماس لگن چه
turgescent
U
اماس کننده
swelled
U
اماس کردن
hepatitis
U
اماس کبدی
swell
U
اماس کردن
endo arterities
U
اماس درونی شریان
endocarditis
U
اماس غشاء درونی دل
scrotitis
U
اماس کیسه خایه
fibro chondritis
U
اماس غضروف لیفی
enostosis
U
اماس درونی استخوان
sylosis
U
اماس پلک وسفتی
endometritis
U
اماس درونی زهدان
mesenteritis
U
اماس روده بند
laminitis
U
اماس لایههای حساس
iritic
U
دچار اماس عنبیه
vaginitis
U
اماس یا ورم مهبل
mastitis
U
اماس غدههای پستان
iritic
U
وابسته به اماس عنبیه
ileitis
U
اماس روده دراز
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
housemaid's knee
U
اماس کاسه زانو
his eyes were inflammed
U
چشمهایش اماس کرد
gnathitis
U
اماس ارواره بالا
gastro enteritis
U
اماس معده وروده
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
mastoditis
U
اماس زائده پستانی
lymphadenitis
U
اماس غدد لفناوی
pericarditis
U
اماس ابشامه قلب
deliescence
U
تحلیل ناگهانی اماس
parotiditis
U
اماس غده بناگوشی
myocarditis
U
اماس ماهیچه قلب
myomatous
U
وابسته به اماس ماهیچه
pleurisy
U
اماس شامه ریه
bursitis
U
اماس کیسههای مفصلی
antiphlogistic
U
داروی اماس نشان
ophthalmia
U
اماس چشم رمد
moon blind
U
دچار اماس نوبتی
tumescent
U
اماس کرده اماسیده
duodenitis
U
اماس روده اثناعشر
acromastitis
U
اماس نوک پستان
oophoritis
U
اماس تخم دان
paranephritis
U
اماس بافتهای گرداگردگرده
diaphragmitis
U
اماس حجاب حاجز
phlegmasia alba dolens
U
اماس سیاهرگهای نفاسی
diaphragmatitis
U
اماس حجاب حاجز
uteritis
U
اماس زهدان التهاب رحم
paranephritis
U
اماس غده روی گرده
tumify
U
اماس کردن متورم ساختن
periostitis
U
اماس پوشش یا ضریع استخوان
mallenders
U
اماس پشت زانوی اسب
internal ophthalmia
U
اماس درونی تخم چشم
parosteitis
U
اماس بافتهای پیرامون استخوان
meningitis
U
اماس پاشام مغز مننژیت
parotitic
U
وابسته به اماس غده بناگوشی
pericarditis
U
اماس برون شامه قلب
phlebitic
U
وابسته به اماس دیواره ورید
moon blindness
U
اماس نوبتی در چشم اسب
external ophthalmia
U
اماس برونی تخم چشم
arthritic
U
مربوط به ورم و اماس مفصل
gingivitis
U
اماس و التهاب لثه دندان
malanders
U
اماس پشت زانوی اسب
rhachitis
U
اماس یا ورم مهره پشت
encephalomyelitis
U
اماس مغز ونخاع شوکی
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
phlebitic
U
دچار اماس جدار ورید
rachitis
U
اماس یا ورم مهره پشت
acanthoma
U
اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
parotitic
U
دچار اماس در غده بنا گوشی
laryngitis
U
اماس خشک نای التهاب حنجره
adhesion
U
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
typhlitis
U
اماس روده کور ورم اعور
urethritis
U
اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
phlogistic
U
وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
phlegmon
U
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
pleurohepatitis
U
اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
lampas
U
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
pink eye
U
اماس واگیره دارملتحمه یکجور تب واگیره داردر اسب
myocarditis
U
اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
tympanitis
U
اماس طبل گوش ورم گوش میانی
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
take exception to
<idiom>
U
مخاف صحبت کردن
nervation
U
ساختمان عصبی شبکه عصبی
neuralgia
U
درد عصبی مرض عصبی
athwart
U
برضد
versus
U
برضد
gainst
U
برضد
over against
U
برضد
cut it with a knife
U
برضد
in the teeth of the wind
U
برضد باد
against
U
مقارن برضد
vaccinating
U
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinate
U
برضد بیماری تلقیح شدن
black paternoster
U
افسون برضد روح پلید
vaccinates
U
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated
U
برضد بیماری تلقیح شدن
to argue for
[against]
something
U
بطرفداری از
[برضد ]
موضوعی استدلال کردن
to argue the case for
[against]
something
U
بطرفداری از
[برضد ]
موضوعی استدلال کردن
Public opinion is against the project.
U
عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
nervous
U
عصبی
overwrought
U
عصبی
neural
U
عصبی
abnerval
U
عصبی
neurogram
U
رد عصبی
nervelessness
U
بی عصبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com