Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
profile
U
برش عمودی تصویر جانبی
profiled
U
برش عمودی تصویر جانبی
profiles
U
برش عمودی تصویر جانبی
profiling
U
برش عمودی تصویر جانبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tracings
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
adjustment for vertical-circle image
تنظیم عمودی مرکز تصویر
keystone distortion
U
تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
trapezoidal distortion
U
اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
back
U
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
backs
U
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
expansion interface
U
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles
U
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap
U
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
peripheral
U
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
side effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
crop
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
images
U
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
crops
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
standard
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
images
U
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
wait condition
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
flickers
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
vertical redundancy check
U
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
adverse reaction
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
by-effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
images
U
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube
U
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan
U
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image formation
U
تولید تصویر تصویر
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
lineal
U
عمودی
straightest
U
عمودی
right
U
حق عمودی
on end
U
عمودی
upright
U
عمودی
perpendicular
U
عمودی
perpendecular
U
عمودی
erect
U
عمودی
erected
U
عمودی
plumb lines
U
خط عمودی
righted
U
حق عمودی
righting
U
حق عمودی
straight
U
عمودی
straighter
U
عمودی
vertical
U
عمودی
plumb line
U
خط عمودی
erects
U
عمودی
erecting
U
عمودی
othogonal
U
عمودی
perpendecular
U
خط عمودی یا قائم
boomed
U
ستون عمودی
brise-soleil
U
کرکره عمودی
boom
U
ستون عمودی
perpendicularity
U
حالت عمودی
brise-soleil
U
پرده عمودی
hammer-post
U
تیر عمودی
booming
U
ستون عمودی
y axis
U
محور عمودی
orthotropism
U
رویش عمودی
joint drain
U
زهکش عمودی
door-post
U
[تیر عمودی در]
cliffs
U
صخره عمودی
cliff
U
صخره عمودی
aplomb
U
حالت عمودی
nosediving
U
فرود عمودی
nosedives
U
فرود عمودی
nosedived
U
فرود عمودی
vertical combines
U
ترکیب عمودی
nosedive
U
فرود عمودی
Y direction
U
حرکت عمودی
linal descent
U
وارث خط عمودی
crown-post
U
تیرک عمودی
riser
U
سیم عمودی
profiles
U
برش عمودی
profiling
U
برش عمودی
vertical axis
U
محور عمودی
out of the perpendicular
U
غیر عمودی
normal force
U
نیروی عمودی
normal force
U
تلاش عمودی
normal axis
U
محور عمودی
normal acceleration
U
شتاب عمودی
vertical equity
U
عدالت عمودی
vertical justification
U
تنظیم عمودی
profiled
U
برش عمودی
vertical antenna
U
انتن عمودی
stringer
U
تراورس عمودی
stringers
U
تراورس عمودی
plumb
U
شاقول عمودی
angle socket
سرپیچ عمودی
orthogonality
U
حالت عمودی
orthogonal rotation
U
چرخش عمودی
apeak
U
عمودی قائم
apeak
U
بحالت عمودی
out of plumb
U
غیر عمودی
off plmb
U
غیر عمودی
lineal
U
عمودی اجدادی
tap root
U
ریشه عمودی
vertical adjustment
U
تنظیم عمودی
profile
U
برش عمودی
vertical equity
U
برابرسازی عمودی
vertical expansion
U
گسترش عمودی
whip stall
U
حرکت عمودی
plumbness
U
حالت عمودی
erectness
U
حالت عمودی
vertical
U
عمودی
[ریاضی]
verticality
U
حالت عمودی
near vertical
U
تقریبا عمودی
vertical synchronizing
U
همزمانساز عمودی
vertical scrolling
U
چرخش عمودی
vertical force
U
نیروی عمودی
vertical growth
U
رشد عمودی
vertical integration
U
ادغام عمودی
vertical merger
U
ادغام عمودی
vertical interval
U
فاصله عمودی
vertical justification
U
تطابق عمودی
vertical mobility
U
تحرک عمودی
vertical recording
U
ضبق عمودی
portraint orientation
U
تمایل عمودی
booms
U
ستون عمودی
serrated vertical pulse
U
ضربه عمودی دندانهای
vrc
U
بررسی افزایش عمودی
upright
U
تیرک عمودی دروازه
gules
U
خطوط موازی عمودی
goalpost
U
تیرک عمودی دروازه
stanchion
U
میلههای عمودی ناو
rudder
U
مکان عمودی متحرک
anchor at short stay
U
لنگر طولی عمودی
rudders
U
مکان عمودی متحرک
door-jamb
U
[تیر عمودی چارچوب در]
goalposts
U
تیرک عمودی دروازه
crown-strut
U
[شمع پشتبند عمودی]
hoops
U
میله عمودی کروکه
vertical stabilizer
U
تیغه یا باله عمودی
vertical application
U
برنامه کاربردی عمودی
vertically adjustable
قابلیت تنظیم عمودی
erectly
U
بطور ایستاده یا عمودی
Y coordinate
U
مختصات بردار عمودی
taproot
U
ریشه عمودی اصلی
stairwell
U
پله کان عمودی
stairwells
U
پله کان عمودی
y axis
U
بردار عمودی گراف
vertical tab
U
جدول بندی عمودی
hoop
U
میله عمودی کروکه
munting
U
الت عمودی پنجره
plumb
U
: راست بطور عمودی
profile
U
نیمرخ برش عمودی
vertical cliffs
U
صخره های عمودی
lucarne
U
پنجره عمودی خوابگاه
jamb
U
تیر عمودی چارچوپ
profiled
U
نیمرخ برش عمودی
jambs
U
تیر عمودی چارچوپ
profiles
U
نیمرخ برش عمودی
profiling
U
نیمرخ برش عمودی
bulkhead
U
دیواره عمودی روی قایق
flute
U
[شیار عمودی روی ستون]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com